تصوير انسان كامل و امام مهدى (عج) در ديوان اشعار امام خمينى


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم از مطالب دینی مذهبی که حقیر مطالعه وجهت مطالعه شما عزیزان در وب سایت قرار داده ام بهره مند باشید از خداوند ارزوی توفیق تمام مسلمین خصوصا شیعیان علی ع را دارم
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





تصوير انسان كامل و امام مهدى (عج) در ديوان اشعار امام خمينى
نویسنده : محمدرضا عباسیان 09148023199
تاریخ : شنبه 8 خرداد 1395

تصوير انسان كامل و امام مهدى (عج) در ديوان اشعار امام خمينى

حجة الاسلام قادر فاضلى

اى صوت رساى آسمانى

اى رمز نداى جاودانى

اى قله كوه عشق و عاشق

وى مرشد ظاهر و نهانى

اى جلوه كامل انا الحق

در عرش مرفع جهانى

اى موسى صعق ديده در عشق

از جلوه طور لامكانى

اى اصل شجر ظهورى از تو

در پرتو سر سرمدانى

برگوى به عشق سر لاهوت

در جمع قلندران فانى

اى نقطه عطف راز هستى

برگير زدوست جام مستى

اى دورنماى پور آذر

ناديده افول حق زمنظر

اى نار فراق بر تو گلشن

شد برد و سلام از تو آذر

بردار حجاب يار از پيش

بنماى رخش چو گل مصور

از چهره گلعذار دلدار

شد شهر قلندران منور

آشفته چه گشت پيچ زلفش

شد هر دو جهان چو گل معطر

بر گوش دل و روان درويش

برگوى به صد زبان مكرر

اى نقطه عطف راز هستى

برگير زدوست جام مستى (1)

يكى از مباحث مهم عرفان، مبحث امامت‏خصوصا امامت‏حضرت صاحب‏الزمان - عجل‏الله تعالى فرجه الشريف - است. هر كدام از عرفا، طبق ذوق عرفانى خويش و به مقتضاى مقام در اين خصوص ابراز نظر كرده‏اند.

حاصل كلام عرفا اين است كه خداوند سبحان، كه فياض على‏الاطلاق است، به مقتضاى فياضيت‏خويش بايد واسطه فيض داشته باشد تا فيوضات ربوبى را به عالم و آدم رساند و در ملك حضرت مالك‏الملوك بسط دهد.

هر كدام از انبياى اولوالعزم در زمان خود صاحب اين مقام بوده‏اند تا اينكه نوبت‏به خاتم الانبيا رسيد او نيز اين مقام را به جانشين بلافصل خود على‏بن ابى‏طالب سپرد و على (ع) نيز به اولاد معصوم خويش حسن و حسين و اولاد معصوم حسين - سلام‏الله عليهم - تفويض فرمود كه آخرين نفر از اين سلسله شريفه، وجود اقدس حضرت صاحب‏الزمان است. وى دوازدهمين امام و جت‏خدا است كه هم‏اكنون زنده و روزى به امر الهى ظهور خواهد كرد، و جهان را پر از عدل و داد مى‏نمايد.

عرفا انسان كامل و امام معصوم را به عنوان خليفه و ولى خدا از ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار داده‏اند كه در شعر حضرت امام (ره) به پاره‏اى از آنها اشاره شده است. در اينجا به شرح مختصر آن مى‏پردازيم.

هدف و غايت آفرينش

از نظر عرفان، انسان كامل غايت آفرينش است; يعنى، اگر انسان كامل نبود، جهان آفريده نمى‏شد. در حديثى قدسى نيز آمده است: لولاك لما خلقت الافلاك (اگر تو نبودى افلاك را نمى‏آفريدم) با اينكه اين حديث‏شريف در خصوص حضرت ختمى مرتبت محمد مصطفى - صلى‏الله عليه و آله و سلم - است، ولى هر انسان كاملى در حد خويش مصداق اين كلام شريف است، از اينرو هر كدام از حضرات معصومين - سلام‏الله عليهم - مورد خطاب اين حديث‏اند. حضرت امام (ره) مى‏گويد:

خاصه كنون كاندر جهان، گرديده مولودى عيان

كز بهر ذات پاك آن شد امتزاج ماء و طين

از بهر تكريمش ميان بربسته خيل انبيا

از بهر تعظيمش كمر خم كرده چرخ هفتمين

مهدى امام منتظر نوباوه خيرالبشر

خلق دو عالم سر به سر بر خوان احسانش نگين

مهر از ضيائش ذره‏اى، بدر از عطايش بدره‏اى

دريا زجودش قطره‏اى گردون ز كشتش خوشه‏چين (2)

محيى‏الدين عربى نيز آنچه را عرفا و علماى شيعه در خصوص حضرت مهدى (عج) گفته‏اند، بيان مى‏كند:

"بدان كه خدا ما را تاييد كند يقينا خداى خليفه‏اى دارد كه روزى ظهور خواهد كرد در حالى كه زمين پر از ظلم و جور شده است، ولى او آن را از عدل و قسط پر خواهد ساخت. حتى اگر از عمر دنيا يك روز بيشتر نمانده باشد، خدا آن روز را آنقدر طولانى مى‏نمايد كه مهدى خليفه خدا از عترت رسول‏خدا و فرزند فاطمه كه اسمش هم اسم رسول خدا و جد او حسين بن على بن ابى‏طالب است ظهور كند. او از مردم در بين ركن و مقام بيعت مى‏گيرد; شبيه رسول‏الله است هم در خلق و هم در خلق... به واسطه مهدى همه مذاهب از بين مى‏رود و جز دين خالص، دينى باقى نمى‏ماند... شهداى مهدى بهترين شهدا و امناى مهدى، بهترين امنا هستند. حكم هر چيزى را از سوى خدا مى‏داند، زيرا كه او خليفه‏ى خداوند است. زبان پرندگان را مى‏داند و عدالتش در انس و جن سريان دارد. (3) "

لاهيجى در كتاب شرح گلشن راز مى‏گويد:

"ظهور تمامى ولايت و كمالش به خاتم اولياء خواهد بود چون كمال حقيقت دايره در نقطه اخير به ظهور مى‏رسد و خاتم الاولياء عبارت از امام محمد مهدى است كه موعود حضرت رسالت صلى‏الله عليه و آله - است‏حيث قال: لو لم يبق من الدنيا الا يوم يطول‏الله ذلك اليوم حتى يبعث فيه رجلا منى او من اهل بيتى يواطى اسمه اسمى و اسم ابيه اسم ابى يملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا و قال ايضا: المهدى من عترتى من اولاد فاطمة - عليها السلام - [بدو يابد تمامى دور عالم] يعنى به خاتم الاولياء كه عبارت از مهدى است دور عالم تمامى و كمال تام يابد و حقايق اسرار الهى در زمان آن حضرت تمام ظاهر مى‏شود، زيرا كه چنانچه در دور نبوت كمال احكام شرعيه و اوضاع مليه در زمان خاتم انبيا به ظهور پيوسته ختم نبوت شد، در دور ولايت نيز اسرار الهى و حقايق و معارف يقينى در دور خاتم اولياء به كمال رسيده به آن حضرت مختتم مى‏شود... (4) "

وى سپس در تبيين اين مطلب كه مهدى از فرزندان حضرت رسول اكرم - صلى‏الله عليه و آله - است مى‏گويد:

"بدانكه نسبت فرزندى به سه نوع متحقق مى‏شود، يكى نسبت صلبى كه معارف و مشهور است، دوم نسبت قلبى كه به حسن ارشاد و متابعت دل تابع در صفا مثل متبوع گردد، سيوم نسبت‏حقى حقيقى كه تابع به بركت‏حسن متابعت متبوع به نهايت مرتبه كمال كه جمع و فرق‏الجمع است‏برسد و تابع و متبوع يكى گردد. چون خاتم اولياء البته از آل محمد است نسبت صلبى ثابت است و چون دل مباركش به سبب حسن متابعت‏خاتم انبياء مرآت تجليات نامتناهى الهى شده است نسبت قلبى واقع است و چون وارث مقام "لى مع‏الله وقت" گشته است نسبت‏حقى حقيقى كه فوق جمع تشبيهات است، تحقق يافته پس هر آينه ميان خاتم الولاية و خاتم النبوة نسبت تام كه نسبت ثلاثه است واقع باشد. (5) "

عزيزالدين نسفى در كتاب مقصد اقصى مى‏گويد:

"چون ولايت و نبوت را دانستى اكنون بدانكه شيخ سعدالدين حموى مى‏فرمايد كه هر دو طرف جوهر اول را در اين عالم دو مظهر مى‏باشد، مظهر اين طرف كه نامش نبوت است‏خاتم انبيا است و مظهر آن طرف كه نامش ولايت است صاحب‏الزمان است و صاحب‏الزمان اسامى بسيار دارد...اى درويش. صاحب‏الزمان علم به كمال و قدرت به كمال دارد. علم و قدرت را با وى همراه كرده‏اند، چون بيرون آيد تمامت روى زمين را بگيرد و روى زمين را از جور و ظلم پاك گرداند و به عدل آراسته گرداند و مردم در وقت وى در آسايش باشند. شيخ سعدالدين حموى در حق اين صاحب‏الزمان كتابها ساخته است و مدح وى بسيار گفته است... صاحب‏الزمان كه گفته شد ولى است چون بيرون آيد ولايت ظاهر شود و حقايق آشكار شود... (6) "

بخش پايانى كلام محيى‏الدين در اشعار حضرت امام (ره) چنين بيان شده است.

امرش قضا، حكمش قدر، حبش جنان بغضش سقر

خاك رهش زيبد اگر بر طره سايد حور عين

دانند قرآن سر به سر بابى زمدحش مختصر

اصحاب علم و معرفت، ارباب ايمان و يقين

سلطان دين شاه زمن، مالك رقاب مرد و زن

دارد به امر ذوالمنن روى زمين زير نگين

ذاتش به امر دادگر، شد منبع فيض بشر

خيل ملايك سر به سر دربند الطافش رهين

گر نه وجود اقدسش ظاهر شدى‏اندر جهان

كامل نگشتى دين حق زامروز تا روز پسين

ايزد به نامش زد رقم، منشور ختم‏الاوصيا

چونانكه جد امجدش گرديد ختم‏المرسلين (7)

حاكميت دين و تحقق عدالت

يكى از حكمتهاى ظهور حضرت مهدى (عج) حاكميت دادن به دين و تحقق يافتن عدالت دينى است. منظور از عدالت دينى، عدالتى است كه دين معرفى مى‏كند، نه عدالت‏سياسى. هر سياستمدار طبق ذوق و سليقه خود و در جهت اغراض شيطانى و حكومتى خويش مدعى آن است، بطوريكه در جهان امروز بسيارى از ظلمها در لباس عدالت رواج مى‏يابد.

از نظر عرفا عدالت وقتى جهانگير مى‏شود كه دين خالص الهى جهانگير شود. لازمه جهانگيرى دين حق، از بين رفتن مذاهب مختلف و باقى ماندن مذهب واحد است. محيى‏الدين عربى مى‏گويد:

"... مهدى ظلم و ظالم را از بين برده و دين را برپا داشته و روح زندگى و عزت را در اسلام مى‏دمد دين را آنگونه كه هست ظاهر مى‏سازد، به طوريكه اگر رسول‏الله (ص) بود همان حكم را مى‏كرد. به واسطه مهدى بساط همه مذاهب برچيده مى‏شود و جز دين خالص چيزى باقى نمى‏ماند. عموم مسلمين به وجود او خوشحال شده و عرفاى بالله و اهل حق با وى بيعت مى‏كنند مردان الهى هستند كه به دعوت او لبيك گفته و امر او را برپا مى‏دارند و به ياريش مى‏شتابند... حضرت عيسى در دمشق بر وى نازل مى‏شود و به سنت رسول‏الله (ص) نماز مى‏گذارد... (8) "

حضرت امام (ره) در حاكميت‏حضرت مهدى (عج) و ريشه‏كن كردن ظلم و جور و گسترش عدالت مطلقه و از بين رفتن مذاهب ضاله مى‏گويد:

اى خسرو گردون فرم لختى نظر كن از كرم

كفار مستولى نگر اسلام مستضعف ببين

ناموس ايمان در خطر از حيله لامذهبان

خون مسلمانان هدر از حمله اعداء دين

ظاهر شود آن شه اگر شمشير حيدر بر كمر

دستار پيغمبر به سر دست‏خدا در آستين

ديارى از اين ملحدان باقى نماند در جهان

ايمن شود روى زمين از جور و ظلم ظالمين

نوح و خليل و بوالبشر ادريس و داود و پسر

از ابر فيضش مستمر اركان علمش مستعين

موسى به كف دارد عصا دربانيش را منتظر

آماده بهر اقتدا عيسى به چرخ چارمين

بر روى احبابت‏شود مفتوح ابواب ظفر

بر جان اعدايت رسد هر دم بلاى سهمگين

تا باد نوروزى وزد هر ساله‏اندر بوستان

تا ز ابر آزادى دمد ريحان و گل‏اندر زمين

بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان

بر دوستانت هر دمى بادا چو ماه فرودين

عالم شود از مقدمش خالى ز جهل از علم پر

چون شهر قم از مقدم شيخ اجل مير مهين (9)

مولوى نيز در اين خصوص اشعارى دارد كه به ذكر گزيده آن اكتفا مى‏كنيم:

مهدى سوار آخرين بر خصم بگشايد كمين

خارج رود زير زمين الله مولانا على

تخم خوارج در جهان ناچيز و ناپيدا شود

آن شاه چون پيدا شود الله مولانا على

مهدى و مهتدى تويى رحمت ايزدى تويى

روى زمين گرفته‏اى داد زمانه داده‏اى

. . .

خواجه بيا، خواجه بيا، خواجه دگر بار بيا

دفع مده دفع مده‏اى مه عيار بيا

عاشق مهجور نگر، عالم پرشور نگر

تشنه مخمور نگر،اى شه خمار بيا

پاى تويى، دست تويى هستى هر هست تويى

بلبل سرمست تويى جانب گلزار بيا

گوش تويى، ديده تويى، وزهمه بگزيده تويى

يوسف دزديده تويى، بر سر بازار بيا

اى ز نظر گشته نهان‏اى همه را جان و جهان

بار دگر رقص‏كنان بى‏دل و دستار بيا

روشنى روز تويى، شادى غم‏سوز تويى

ماه شب افروز تويى، ابر شكربار بيا

اى علم عالم نو، پيش تو هر عقل گرو

گاه ميا، گاه مرو، خيز به يكبار بيا

اى شب آشفته برو، وى غم ناگفته برو

اى خرد خفته برو، دولت‏بيدار بيا

اى نفس نوح بيا، وى هوس روح بيا

مرهم مجروح بيا، صحت‏بيمار بيا

اى مه افروخته رو، آب روان در دل جو

شادى عشاق بجو، كورى اغيار بيا (12)

حضرت امام خمينى در خصوص جهانگيرى و جهاندارى حضرت صاحب‏الامر در جاى ديگر از ديوان خود مى‏فرمايد:

مصدر هر هشت گرودن مبدا هر هفت اختر

خالق هر شش جهت، نور دل هر پنج مصدر

والى هر چار عنصر حكمران هر سه دختر

پادشاه هر دو عالم، حجت‏يكتاى اكبر

آنكه جودش شهره نه آسمان بل‏لامكان شد

مصطفى سيرت، على‏فر، فاطمه عصمت‏حسن‏خو

هم حسين قدرت، على زهد و محمد علم مهرو

شاه جعفر فيض و كاظم حلم و هفتم قبله گيسو

هم تقى تقوا، نقى بخشايش و هم عسگرى مو

مهدى قائم كه در وى جمع، اوصاف شهان شد

پادشاه عسگرى طلحت تقى حشمت نقى فر

بوالحسن فرمان و موسى قدرت و تقدير جعفر

علم باقر، زهد سجاد و حسينى تاج و افسر

مجتبى حلم و رضيه عفت و صولت چو حيدر

مصطفى اوصاف و مجلاى خداوند جهان شد

جلوه ذاتش به قدرت تالى فيض مقدس

فيض بى‏حدش به بخشش، ثانى مجلاى اقدس

نورش از "كن" كرد برپا هشت گردون مقرنس

نطق من هرجا چو شمشير است و در وصف شه اخرس

ليك پاى عقل در وصف وى‏اندر گل نهان شد

دست تقديرش به نيرو جلوه عقل مجرد

آينه انوار داور، مظهر اوصاف احمد

حكم و فرمانش محكم، امر و گفتارش مسدد

در خصايل ثانى‏اثنين ابوالقاسم محمد (ص)

آنكه از "يزدان خدا" بر جمله پيدا و نهان شد (13)

آيينه خدا نما

حضرت مهدى - عجل‏الله تعالى فرجه‏الشريف - آيينه تمام‏نماى حضرت حق است. در عرفان اسلامى هر يك از اقطاب و معصومين الهى اعم از انبيا يا اوليا - سلام‏الله عليهم اجمعين - آيينه تمام‏نماى خدايند، زيرا تنها مظهر كامل اسما و صفات الهى وجود مبارك انسان كامل است و اهل بيت عصمت و طهارت همانند رسول اكرم مظاهر جمال و جلال خدا هستند. همه عرفا به اين مطلب اشاره كرده‏اند، به خصوص حضرت امام خمينى (ره) در بسيارى از آثار خود به بيان اين حقيقت پرداخته‏اند. وى در مقدمه وصيت‏نامه سياسى - الهى خود مى‏فرمايند:

... سبحانك اللهم صل على محمد و اله مظاهر جمالك و جلالك و خزائن اسرار كتابك الذى على فيه الاحدية بجميع اسمائك و صفاتك حتى المستاثر منها الذى لايعلمه غيرك

(پاك پروردگارا بر محمد و آل محمد درود فرست كه مظاهر جمال و جلال و گنجينه‏هاى اسرار كتاب تو هستند. آن كتابى كه احديت‏به تمامى اسما و صفات تو حتى اسما مستاثرت كه جز تو از آن خبر ندارد در آن تجلى كرده است.)

انسان كامل چون خليفه خداست، ضرورتا بايد به صفات خداوندى متصف باشد زيرا لازمه خليفه بودن سنخيت وى با مستخلف است كه اين سنخيت در تخلق به اخلاق الله حاصل مى‏شود.

"خليفه را از اتصاف به صفات مستخلف و تخلق به اخلاق او گزير نيست; زيرا كه خلفا مشاهد صفات ربوبيت و مظاهر اسما الوهيت‏اند بل ظهور صفات الهى و سريان اخلاق نامتناهى در عموم كرام و شرفا جز به يمن انفاس خلفا ميسر نگردد، و از اين جهت لازم شود كه هر چه مستلزم وجود مستخلف (خدا) باشد لازم وجود خليفه شود الا وجوب [يعنى واجب‏الوجود بودن كه صفت محض حضرت حق است"] (14)

بنابراين، حضرت مهدى به عنوان يكى از اهل بيت عصمت و طهارت، مظهر جمال و جلال الهى است، به عبارت ديگر آيينه‏اى كه خداى سبحان تمامى اسما و صفات خود را در آن مى‏بيند.

مرآت ذات كبريا مشكوة انوار هدا

منظور بعث انبياء مقصود خلق عالمين (15)

در اين بيت، امام نه تنها حضرت مهدى را آيينه ذات كبريايى معرفى مى‏كند، بلكه وى را هدف نهايى از بعثت تمام انبيا نيز مى‏داند، زيرا همه انبيا جهت اجراى احكام الهى مبعوث شدند، ولى شرايط زمانه اجازه نداد تا آن پاكان به مقاصد پاك خود برسند و اين آرزو در دلشان ماند، ولى امام مهدى با ظهور خود و اجراى كامل احكام الهى به مقصود انبيا تحقق خارجى خواهد بخشيد، زيرا كه مهدى:

امرش قضا حكمش قدر حبش جنان بغضش سقر

خاك رهش زيبد اگر بر طره سايد حور عين (16)

. . .

حضرت صاحب‏زمان مشكوة انوار الهى

مالك كون و مكان مرآت ذات لامكانى

مظهر قدرت، ولى عصر، سلطان دو عالم

قائم آل محمد، مهدى آخر زمانى

با بقاء ذات مسعودش همه موجود باقى

بى‏لحاظ اقدسش يكدم همه مخلوق فانى

خوشه‏چين خرمن فيضش همه عرشى و فرشى

ريزه‏خوار خوان احسانش همه انسى و جانى

از طفيل هستى‏اش هستى موجودات عالم

جوهرى و عقلى و نامى و حيوانى و كانى

شاهدى كو از ازل از عاشقان بر بست رخ را

بر سر مهر آمد و گرديد مشهود و عيانى

از ضيائش ذره‏اى برخاست‏شد مهر سپهرى

از عطايش بدره‏اى گرديد بدر آسمانى

بهر تقبيل قدومش انبيا گشتند حاضر

بهر تعظيمش كمر خم كرد چرخ كهكشانى

گو بيا بشنو بگوش دل نداى "انظرونى"

اى كه گشتى بى‏خود از خوف خطاب "لن ترانى" (17)

اشعار فوق، بيانگر عظمت‏حضرت صاحب‏الزمان، عجل‏اللهتعالى فرجه الشريف‏اند، كسى كه مظهر قدرت، عدالت و لطف و قهر الهى است.

همه انبياى الهى به خصوص انبياى اولوالعزم، سلام‏الله عليهم، چنين بوده‏اند، ليكن آن بزرگان مظاهر ظهور و بروز اين كمالات بودند نه مظاهر وقوع، ولى حضرت مهدى هم مظهر ظهور است و هم مظهر وقوع.

همه انبيا آيينه عدالت، حكمت، قدرت، رحمت و... بوده‏اند، اما عدم قابليت انسانهاى زمانشان امكان وقوع و تحقق اين كمالات را نمى‏داد، از اينرو همه آنها منتظر ظهور حضرت مهدى و تحقق بخشيدن به آرزوهايشان مى‏باشند; به عبارت ديگر حكومت‏حضرت مهدى حكومت همه انبياى الهى است، بدين جهت امام خمينى فرمود:

بهر تقبيل قدومش انبيا گشتند حاضر

بهر تعظيمش كمر خم كرد چرخ كهكشانى

بنابراين مى‏توان گفت مظهريت انسان كامل و آيينه خدا بودنش تاكنون آنگونه كه بايد و شايد شناخته نشده است و اين مساله به طورشايسته فقط در حكومت‏حضرت مهدى شناخته خواهد شد، زيرا تاكنون انسانهاى كامل نتوانسته‏اند كاملا فضايل خود را عيان كنند، اما در دوران ظهور حضرت قائم، اين كمالات ظاهر گشته و مردم نيز به بركت وجود وى كمال وجودى يافته و اين فضايل را بهتر درك خواهند كرد، پس مرآتبت‏حضرات معصومين در زمان آخرين معصوم اهل بيت كاملا روشن مى‏شود، بدين سبب است كه مى‏توان گفت‏حديث قدسى لولاك لما خلقت الافلاك به شكل كامل متوجه حضرت مهدى است، يا اينكه اين ديث‏شريف در حق حضرت محمد صلى‏الله عليه و آله سلم بيان شده است، اما عظمت و بركت‏حضرت خاتم‏الانبيا آنگاه به طور شايسته روشن خواهد شد كه حضرت خاتم‏الاوصيا ظاهر شود و احكام دين جدش را به اجرا درآورد، پس مى‏توان گفت‏بقاى همه هستى به بقاى وجود حضرت مهدى است همانطور كه حدوث آن به حدوث وجود حضرت مهدى است.

با بقاء ذات مسعودش همه موجود باقى

بى‏لحاظ اقدسش يكدم همه مخلوق فانى

از طفيل هستى‏اش هستى موجودات عالم

جوهرى و عقلى و نامى وحيوانى و كانى

عرفا در خصوص مرآتبت انسان كامل حرفهاى زيادى دارند كه همه مويد گفتار فوق‏الذكر است. آنان عقيده دارند غرض از هستى عالم اين است كه خدا اسما و صفات خود را در آيينه كثرات مشاهده كند. كنت كنزا مخفيا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لكى اعرف. (18)

(من گنج نهانى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم پس همه مخلوقات را آفريدم تا شناخته شوم)

كنت كنزا گفت مخفيا شنو

گوهر خود گم مكن اظهار شو

بهر اظهار است اين خلق جهان

تا نماند گنج‏حكمتها نهان (19)

عشق است غنى ز بوده و نابوده

جاويد به مستقر عز آسوده

عكس رخ خود ز اين و آن بنموده

و آنگه به جمال و حسنشان بستوده (21)

از آنجايى‏كه هر مخلوقى به‏اندازه سعه وجودى خود مى‏تواند، مظهر گنجينه‏هاى الهى باشد و از طرفى محدويت‏هاى مادى و معنوى نمى‏گذارد كه مخلوقات مستقيما با مبدا اعلى و منشا هستى در ارتباط باشند، لذا حكمت الهى اقتضا مى‏كند كه واسطه فيضى در ميان مخلوقات قرار دهد تا هم خود را در آن مشاهده كند و هم مخلوقات خدا را در آن ببينند كه همان آيت عظمى و آيينه تمام‏نماى حضرت حق يعنى، انسان كامل است، از اين‏رو امام خمينى (ره) مى‏گويد:

مرآت ذات كبريا مشكوة انوار هدا

منظور بعث انبياء مقصود خلق عالمين

داود قيصرى مى‏گويد:

"... براى اينكه خداوند متعال وقتى به واسطه ذات خود براى ذات خود تجلى كرد و تمام صفات و كمالات خود را در ذات خود مشاهده كرد، اراده كرد كه اين كمالات و صفات خود را در حقيقتى مشاهده كند كه براى خداوند به منزله‏ى آيينه باشد." (20)

حضرت امام خمينى (ره) در جاى ديگر مى‏فرمايد:

"يقينا آن حقيقت غيبيه مطلقه كه به حسب حقيقت ظهورى ندارد به ناچار براى ظهورش آيينه‏اى لازم است كه عكس آن حقيقت در آن تجلى كند." (22)

عطار نيشابورى تمثيل بسيار زيبايى در خصوص آيينه بودن انسان كامل دارد. وى مى‏گويد: چون هيچ موجودى تاب و توان رويارويى مستقيم با خداوند را نداشته و از طرفى طاقت دورى از او را نيز ندارد، پس بايد به گونه‏اى غيرمستقيم با حضرت معبود در ارتباط باشند، از اين جهت انسان كامل واسطه بين عالم الوهيت و عالم عبوديت است. عطار در اين تمثيل انسان كامل را آيينه خدائى تعبير مى‏كند:

پادشاهى بود بس صاحب جمال

در جهان حسن بى‏مثل و مثال

ملك عالم مصحف آيات او

دلربائى پرچم رايات او

مى‏ندانم هيچكس آن زهره داشت

كز جمال او تواند بهره داشت

هر كه كردى سوى آن برقع نگاه

سر بريدند از تن وى بيگناه

مردن از عشق رخ آن دل نواز

بهتر از صد زندگانى دراز

نى كسى را صبر زو بودى دمى

نى كسى را تاب او بودى همى

هر كه او ديدى جمالش آشكار

جان بدادى و به مردى زار زار

ليك چون كس تاب ديد او نداشت

لذتى جز در شنيد او نداشت

شاه را قصرى نكو بنگاشتند

و آينه‏اندر برابر داشتند

بر سر آن قصر وقتى پادشاه

وآنگهى در آينه كردى نگاه

روى او از آينه مى‏تافتى

هركس از رويش نشان مى‏يافتى (23)

چون كسى را نيست چشم آن جمال

وزجمالش هست صبر ما محال

با جمالش چونكه نتوان عشق باخت

از كمال لطف خود آيينه ساخت (24)

اوليت و آخريت مهدى (عج)

در مباحث گذشته بيان شد كه حكمت و حكومت همه انبيا، تحقق احكام الهى در روى زمين بوده است كه هر كدام از آن پاكان در حد توان و اقتضاى زمان در اين راه كوشيده‏اند، ولى هيچكدام به هدف و مقصود خود نرسيدند و تنها قدرتى كه به اين امر لباس تحقق خارجى خواهد پوشاند وجود مقدس صاحب‏الزمان است، به عبارت ديگر آخرين معصوم از سلسله معصومين مجرى احكام الهى خواهد بود كه اولين خواسته هر پيامبر و امامى است، پس آنچه در اول موردنظر بوده است‏به دست آخرين نفر از اين سلسله الهى تحقق خواهد يافت. در واقع، حضرت مهدى هدف غايى نبوت و امامت است و چون هدف غايى است، پس وجودا قبل از همه و وقوعا بعد از همه خواهد بود، بدين جهت‏حضرت امام (ره) مى‏گويد:

روزگارش گرچه از پيشينيان بودى موخر

ليك از آدم بدى فرمانش تا عيسى مقرر

از فراز توده غبرا، تا گردون اخضر

وز طراز قبه ناسوت تا لاهوت يكسر

بنده فرمانبرش گرديده و عبد آستان شد (25)

مولوى در شرح حديث‏شريف نحن الاولون الخرون (ما اوليهاى آخرى هستيم) مى‏گويد:

ظاهر آن شاخ اصل ميوه است

باطنا بهر ثمر شد شاخ هست

گرنبودى ميل و اوميد ثمر

كى نشاندى باغبان بيخ شجر

پس به معنى آن شجر از ميوه زاد

گر به صورت از شجر بودش ولاد

مصطفى زين گفت ك‏آدم و انبيا

خلف من باشند در زير لوا

بهر اين فرموده است آن ذوفنون

رمز نحن الاخرون السابقون

گر به صورت من ز آدم زاده‏ام

من به معنى جد جد افتاده‏ام

كز براى من بدش سجده ملك

وز پى من رفت‏بر هفتم ملك

پس ز من زاييد در معنى پدر

پس زميوه زاد در معنى شجر (26)

اول فكر آخر آمد در عمل

خاصه فكرى كو بود وصف ازل

مولوى مى‏گويد همانطور كه هدف باغبان از كاشتن درخت، ثمره آن است و درخت‏بى‏ثمر ارزش كاشتن ندارد، به عبارت ديگر اگر در ظاهر، ميوه محصول درخت است، ولى در واقع درخت محصول ميوه است، زيرا اگر ميوه‏دهى نباشد درختى كاشته نمى‏شود.

جامى مى‏گويد:

آدم كه به صورت پدر و من پسرم

آندم كه بديده حقيقت نگرم

صدگونه گواه آيد ازو در نظرم

كو از ره معنى پسر و من پدرم (27)

از اينرو همه انبيا مانند درختى هستند كه كاشته مى‏شوند تا ميوه بدهند. ميوه انبياى سلف پيامبر اكرم و خاندان وى است كه اگر اينها نبودند آنان نيز نبودند. از اين جهت‏حضرت امام خمينى (ره) ظهور شجره طيبه نبوت را به بركت وجود حضرت رسول اكرم (ص) دانسته و مى‏گويد.

اى صوت رساى آسمانى

اى رمز نداى جاودانى

اى قله كوه عشق و عاشق

وى مرشد ظاهر و نهانى

اى جلوه كامل اناالحق

در عرش مرفع جهانى

وى اصل شجر ظهورى از تو

در پرتو سر سرمدانى (28)

پاورقى:

1. ديوان، ص 290- 289.

2. الفتوحات المكية، چاپ بيروت، ج 3، باب، 266.

3. ديوان امام، قصيده بهاريه، ص 259.

5 و 4. لاهيجى، شرح گلشن‏راز، انتشارات محمودى، ص 317 و 315.

6. اشعه اللمعات، ص 245 و 246.

7. ديوان امام، قصيده بهاريه، ص 260.

8. الفتوحات المكية، باب 366.

9. ديوان امام، قصيده بهاريه، ص 2- 261.

10. كليات شمس تبريزى، چاپ اميركبير، ص 1189.

11. كليات شمس تبريزى، چاپ اميركبير، ص 917.

12. همان مدرك، ص 64.

13. ديوان امام، ص 7- 275.

14. مجمع‏البحرين، شمس‏الدين ابرقويى، باب سيم.

15. ديوان امام، ص 260.

16. ديوان امام، ص 260.

17. ديوان امام، ص 265.

18. بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 84، ص 119.

19. مثنوى، دفتر چهارم، ص 264.

20. شرح فصوص قيصرى، چاپ بيدار، ص 157.

21. اشعة اللمعات، ص 20.

22. مصباح الهداية، ص 54.

23. منطق‏الطير.

24. منطق‏الطير، ص 70.

25. ديوان امام، ص 277.

26. دفتر چهارم، ابيات 522 تا 530.

27. اشعة اللمعات، جامى، ص 2.

28. ديوان، ص 289




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند

.متشگرم از خداوند ارزوی توفیق برایتان دارم






آمار مطالب

:: کل مطالب : 633
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 22
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 63
:: بازدید ماه : 1183
:: بازدید سال : 3258
:: بازدید کلی : 91953

RSS

Powered By
loxblog.Com