پاداشهاى معنوى و مادى اعتقاد در قرآن


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم از مطالب دینی مذهبی که حقیر مطالعه وجهت مطالعه شما عزیزان در وب سایت قرار داده ام بهره مند باشید از خداوند ارزوی توفیق تمام مسلمین خصوصا شیعیان علی ع را دارم
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





پاداشهاى معنوى و مادى اعتقاد در قرآن
نویسنده : محمدرضا عباسیان 09148023199
تاریخ : یک شنبه 22 فروردين 1395

معاد ودلائل آن اعتقادات در قرآن

همه انسانها در روز واحدى بعد از مرگ زنده مى‏شوند و به حساب اعمال آنها رسيدگى خواهد شد،نيكان و صالحان در بهشت جاويدان جاى مى‏گيرند و بدان و گنهكاران به دوزخ فرستاده مى‏شوند.

«الله لا اله الا هو ليجمعنكم الى يوم القيمة لا ريب فيه،معبودى جز خداوند يكتا نيست،به يقين همه شما را در روز رستاخيز كه شكى در آن نيست گرد آورى مى‏كند». (1) .

«فاما من طغى×و آثر الحيوة الدنيا×فان الجحيم هى الماوى×و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى×فان الجنة هى الماوى،اما آن كس كه طغيان كرده و زندگى دنيا را مقدم داشته است‏به يقين دوزخ جايگاه اوست و آن كس كه از مقام (عدالت) پروردگارش بترسد و نفس را از هوى و هوس باز دارد به يقين بهشت جايگاه اوست‏». (2) .

ما معتقديم:اين جهان در واقع پلى است كه انسانها بايد از آن بگذرند و به سراى جاويدان برسند،يا به تعبير ديگر دانشگاه،يا بازار تجارت،يا مزرعه‏اى است‏براى سراى ديگر.

على (ع) درباره دنيا مى‏گويد:«ان الدنيا دار صدق لمن صدقها...و دار غنى لمن تزود منها،و دار موعظة لمن اتعظ بها،مسجد احباء الله و مصلى ملائكة الله و مهبط وحى الله و متجر اولياء الله،دنيا جايگاه صدق و راستى است‏براى آن كس كه با صداقت‏با آن برخورد كند...و سراى بى نيازى است‏براى آن كس كه از آن توشه بر گيرد،و جايگاه آگاهى و بيدارى است‏براى آن كس كه از آن پند گيرد،مسجد دوستان خداست،و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى،و تجارتخانه دوستان حق!» (3) .

دلايل معاد روشن است

دلايل معاد بسيار روشن است چرا كه اولا:زندگى اين جهان نشان مى‏دهد كه نمى‏تواند هدف نهايى آفرينش انسان باشد كه چند روزى بيايد،در ميان انبوه مشكلات زندگى كند و بعد همه چيز پايان گيرد و در عالم نيستى فرو رود:«افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون،آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريده‏ايم و به سوى ما باز نمى‏گرديد!» (4)

اشاره به اين كه اگر معادى در كار نبود حيات دنيا عبث و بيهوده به نظر مى‏رسيد.

ثانيا:عدل الهى ايجاب مى‏كند كه نيكوكاران و بد كاران كه غالبا در اين جهان در يك صف قرار مى‏گيرند و گاه بد كاران جلوترند،از هم جدا شوند و هر كدام به سزاى اعمالشان برسند: «ام حسب الذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالذين آمنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم ساء ما يحكمون،آيا آنها كه مرتكب گناهان شدند گمان كردند كه ما آنها را همچون كسانى قرار مى‏دهيم كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند؟كه حيات و مرگشان يكسان باشد؟چه بد داورى مى‏كنند!» (5)

ثالثا:رحمت‏بى پايان الهى ايجاب مى‏كند كه فيض و نعمت او با مرگ از انسان قطع نشود و تكامل افراد مستعد و شايسته همچنان ادامه يابد:«كتب على نفسه الرحمة ليجمعنكم الى يوم القيمة لا ريب فيه،خدا رحمت را بر خود فرض كرده و همه شما را در روز رستاخيز كه شكى در آن نيست جمع خواهد كرد». (6)

قرآن به كسانى كه در مساله معاد ترديد داشتند مى‏گويد:چگونه ممكن است در قدرت خدا براى زنده كردن مردگان شك و ترديد كنيد،در حالى كه خلقت نخستين شما نيز از اوست، همان كسى كه در آغاز شما را از خاك آفريد باز هم به زندگى ديگر بر مى‏گرداند:«افعيينا بالخلق الاول بل هم فى لبس من خلق جديد،آيا ما از آفرينش نخستين عاجز مانديم (كه قادر بر آفرينش رستاخيز نباشيم) ولى آنها (با اين دلايل روشن) باز در آفرينش مجدد ترديد دارند! » (7)

«و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من يحى العظام و هى رميم×قل يحييها الذى انشاها اول مرة و هو بكل خلق عليم،او براى ما مثالى زد،ولى آفرينش خود را فراموش كرد و گفت:چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را زنده مى‏كند؟!بگو همان كسى كه او را در آغاز آفريد،و او نسبت‏به هر مخلوقى آگاه است‏». (8)

اضافه بر اين مگر آفرينش انسان در برابر آفرينش آسمانها و زمين مساله مهمى است!كسى كه قادر است اين جهان پهناور را با آن همه شگفتيهايش بيافريند،توانايى بر زنده كردن مردگان را پس از مرگ دارد:«او لم يروا ان الله الذى خلق السموات و الارض و لم يعى بخلقهن بقادر على ان يحى الموتى بلى انه على كل شى‏ء قدير،آيا آنها نمى‏دانند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريد و از آفرينش آنها ناتوان نشد قادر است مردگان را زنده كند؟آرى او بر هر چيز تواناست‏». (9)

معاد جسمانى

اعتقادات در قرآن

نه تنها روح انسان،بلكه جسم و روح با هم در آن جهان باز مى‏گردد،و حياتى نوين از سر مى‏گيرند،چرا كه آنچه در اين جا انجام شده است‏با همين جسم و روح بوده،و پاداشها و كيفرها نيز بايد نصيب هر دو شود. در غالب آيات مربوط به معاد در قرآن مجيد،روى معاد جسمانى تكيه شده است و در برابر تعجب مخالفان كه مى‏گفتند:چگونه اين استخوانهاى پوسيده به حيات مجددى باز مى‏گردند،قرآن مى‏گويد:«قل يحييها الذى انشاها اول مرة، كسى كه روز اول انسان را از خاك آفريد،بر چنين كارى قادر است‏». (10)

«ايحسب الانسان ان لن نجمع عظامه×بلى قادرين على ان نسوى بنانه،آيا انسان گمان مى‏كند كه استخوانهاى (پوسيده) او را جمع (و زنده) نخواهيم كرد؟آرى ما قادريم كه (حتى خطوط سر) انگشتان او را مرتب كنيم (و به حال اول باز گردانيم) ». (11)

اين آيات و مانند آن همه صراحت در معاد جسمانى دارد.

آياتى كه مى‏گويد:شما از قبرهايتان بر انگيخته مى‏شويد،نيز به وضوح معاد جسمانى را بيان مى‏كند. (12)

اصولا بيشتر آيات معاد در قرآن معاد روحانى و جسمانى را شرح مى‏دهد.

عالم عجيب پس از مرگ

ما معتقديم:آنچه در جهان پس از مرگ و عالم قيامت و بهشت و دوزخ مى‏گذرد،بسيار برتر و بالاتر از آن است كه ما در اين دنياى محدود از آن آگاه و با خبر شويم:«فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين،هيچ كس نمى‏داند چه پاداشهايى كه مايه روشنى چشمهاست‏براى آنها (نيكوكاران) نهفته شده است‏». (13) .

و در حديث معروف نبوى آمده است:«ان الله يقول اعددت لعبادى الصالحين ما لا عين رات و لا اذن سمعت و لا خطر على قلب بشر،من براى بندگان صالحم نعمتهايى فراهم كرده‏ام كه هيچ چشمى آنها را نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب هيچ انسانى خطور نكرده است‏». (14)

در واقع ما در اين دنيا به منزله جنين‏هايى كه در محيط محدود شكم مادر قرار دارد مى‏باشيم و اگر جنين فرضا عقل و هوشى هم داشته باشد،حقايق و مفاهيمى را كه در جهان بيرون رحم وجود دارد مانند:آفتاب و ماه درخشان،وزش نسيم،منظره گلها و غرش امواج دريا را هرگز درك نمى‏كند،اين جهان نسبت‏به عالم قيامت همچون جهان جنين است سبت‏به اين دنيا-دقت كنيد.

پرونده اعمال،شهود و گواهان در قيامت

در روز قيامت نامه‏هايى كه بيانگر اعمال ماست،به دست ما داده مى‏شود،نامه اعمال نيكوكاران به دست راستشان،و بدكاران به دست چپشان،مؤمنان صالح از مشاهده نامه اعمال خود خوشحال و مسرور مى‏شوند،و بدكاران شديدا نگران و ناراحت،همان گونه كه قرآن مجيد مى‏فرمايد:«فاما من اوتى كتابه بيمينه فيقول هاؤم اقرؤا كتابيه×انى ظننت انى ملاق حسابيه×فهو فى عيشة راضية×...و اما من اوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اوت كتابيه،اما آن كس كه نامه اعمالش را به دست راستش داده‏اند (از شادى) صدا مى‏زند كه (اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد!من يقين داشتم كه به حساب اعمالم مى‏رسم!و او در يك زندگى رضايتبخش خواهد بود-ولى كسى كه نامه اعمالش را به دست چپش داده‏اند مى‏گويد:اى كاش نامه اعمالم را به من نمى‏دادند!» (15)

ولى در اين كه نامه اعمال چگونه است؟و چگونه نوشته مى‏شود كه هيچ كس قادر به انكار محتواى آن نيست؟درست‏بر ما روشن نمى‏باشد،و چنانكه قبلا نيز اشاره شد اصولا معاد و رستاخير ويژگيهايى دارد كه درك جزييات آن براى مردم دنيا مشكل يا غير ممكن است ولى كليات آن معلوم و غير قابل انكار است.

شهود و گواهان در قيامت

در قيامت علاوه بر اين كه خداوند شاهد بر تمام اعمال ماست،گواهانى نيز بر اعمال ما گواهى مى‏دهند،دست و پاى ما و حتى پوست تن ما،زمينى كه بر آن زندگى مى‏كنيم و غير آنها،همه شاهد و گواه اعمال ما هستند.«اليوم نختم على افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون‏»امروز (روز قيامت) بر دهانشان مهر مى‏نهيم و دستهايشان با ما سخن مى‏گويند و پاهايشان به كارهايى كه انجام مى‏دادند (نيز) شهادت مى‏دهند». (16)

«و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا قالوا انطقنا الله الذى انطق كل شى‏ء،آنها به پوستهاى تن خود مى‏گويند:چرا بر ضد ما گواهى داديد؟در جواب خواهند گفت:همان خدايى كه هر موجودى را به نطق در آورده،ما را گويا ساخته (و اين ماموريت افشاگرى را به ما بخشيده است!». (17)

«يومئذ تحدث اخبارها×بان ربك اوحى لها،در آن روز زمين خبرهايش را بازگو مى‏كند!چرا كه پروردگارت به آن وحى كرده است (كه اين ماموريت را انجام دهد) ». (18)

صراط و ميزان اعمال

صراط همان پلى است كه بر روى جهنم كشيده شده و همگان بايد از روى آن عبور كنند،آرى راه بهشت از روى جهنم مى‏گذرد!

«و ان منكم الا واردها كان على ربك حتما مقضيا×ثم ننجى الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا،همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مى‏شويد،اين امرى است‏حتمى و قطعى بر پروردگارت،سپس آنها را كه تقوا پيشه كرده‏اند از آن رهايى مى‏بخشيم و ظالمان را،در حالى كه به زانو در آمده‏اند در آن رها مى‏سازيم‏». (19)

عبور از اين گذرگاه صعب العبور خطرناك بستگى به چگونگى اعمال انسانها دارد چنان كه در حديث معروفى مى‏خوانيم:منهم من يمر مثل البرق،و منهم من يمر مثل عدو الفرس،و منهم من يمر حبوا،و منهم من يمر مشيا،و منهم من يمر متعلقا،قد تاخذ النار منه شيئا و تترك شيئا،بعضى مانند برق از آن مى‏گذرند و بعضى همچون اسب تيز رو،بعضى با دست و زانو،بعضى همچون پيادگان و بعضى به آن آويزان مى‏شوند (و مى‏گذرند!) گاه آتش دوزخ از آنها چيزى را مى‏گيرد و چيزى را رها مى‏كند!» (20)

اما«ميزان‏»چنانكه از نامش پيداست وسيله‏اى است‏براى سنجش اعمال انسانها،آرى در آن روز همه اعمال ما را مى‏سنجند و ارزش و وزن هر يك را آشكار مى‏كنند:

«و نضع الموازين القسط ليوم القيمة فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتينا بها و كفى بنا حاسبين،ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت‏بر پا مى‏كنيم،و به هيچ كس كمترين ستمى نمى‏شود،حتى اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) داشته باشد ما آن را حاضر مى‏كنيم و (جزايش را به او مى‏دهيم) و كافى است كه حساب كننده باشيم!». (21)

«فاما من ثقلت موازينه فهو فى عيشة راضية×و اما من خفت موازينه فامه هاوية،اما كسى كه در آن روز،ترازوهاى اعمالش سنگين است،در يك زندگى رضايتبخش خواهد بود،و كسى كه ترازوهايش سبك است جايگاهش دوزخ است!» (22)

آرى عقيده ما اين است كه نجات و رستگارى در آن جهان بستگى به اعمال انسانها دارد،نه آرزوها و پندارها،هر كس در گرو اعمال خويش است و بدون پاكى و تقوا كسى راه به جايى نمى‏برد:«كل نفس بما كسبت رهينة،هر انسانى در گرو اعمال خويش است‏». (23)

اين شرح كوتاهى بود از چگونگى‏«صراط‏»و«ميزان‏»هر چند جزئيات آن براى ما معلوم نيست و همان گونه كه قبلا نيز گفته‏ايم چون سراى آخرت عالمى است‏بسيار برتر از جهانى كه در آن زندگى مى‏كنيم،درك همه مفاهيم آن براى ما زندانيان دنياى مادى مشكل يا غير ممكن است.

شفاعت در قيامت

ما معتقديم:در قيامت پيامبران و امامان معصوم و اولياء الله بعضى از گنهكاران را به اذن خدا شفاعت مى‏كنند و مشمول عفو الهى مى‏گردند،ولى فراموش نكنيم كه اين اذن تنها براى كسانى است كه پيوندهاى خود را از خدا و اولياء الله قطع نكرده باشند،بنابراين شفاعت‏بى قيد و شرط نيست،آن نيز نوعى رابطه با اعمال و نيات ما دارد.

«و لا يشفعون الا لمن ارتضى،آنها جز براى كسى كه خدا راضى به شفاعت اوست،شفاعت نمى‏كنند!» (24)

و چنانكه در گذشته نيز اشاره شد«شفاعت‏»راهى است‏براى تربيت انسان و وسيله‏اى ست‏براى جلوگيرى از غوطه‏ور شدن در گناه و قطع تمام پيوندها و روابط از اولياء الله به انسان مى‏گويد اگر آلوده گناه هم شده‏اى،از همان جا باز گرد و بيش از اين گناه مكن!

به يقين مقام‏«شفاعت عظمى‏»از آن پيامبر اسلام (ص) است و بعد از او ساير پيامبران و امامان معصوم و حتى علما و شهدا و مؤمنان عارف و كامل و از آن فراتر قرآن و اعمال صالحه نيز براى بعضى شفاعت مى‏كنند.

در حديثى از امام صادق (ع) مى‏خوانيم:«ما من احد من الاولين و الآخرين الا و هو يحتاج الى شفاعة محمد (ص) يوم القيامة،هيچ كس از اولين و آخرين نيست مگر اين كه نياز به شفاعت محمد (ص) در قيامت دارد!» (25)

در حديث ديگرى در كنز العمال از پيامبر اكرم (ص) آمده است:«الشفعاء خمسة:القرآن و الرحم و الامانة و نبيكم و اهل بيت نبيكم،در روز قيامت پنج‏شفيع وجود دارد:قرآن،صله رحم، امانت و پيامبر شما و اهل بيت او». (26) در حديث ديگرى از امام صادق (ع) مى‏خوانيم:«اذا كان يوم القيامة بعث الله العالم و العابد،فاذا وقفا بين يدى الله عز و جل قيل للعابد انطلق الى الجنة،و قيل للعالم قف تشفع للناس بحسن تاديبك لهم،روز قيامت كه مى‏شود خداوند«عالم‏»و«عابد»را مبعوث مى‏كند،هنگامى كه در پيشگاه خداوند متعال قرار مى‏گيرند، به‏«عابد»گفته مى‏شود:به سوى بهشت‏برو!و به عالم گفته مى‏شود:بايست و براى مردم به خاطر تربيت‏خوبى كه نسبت‏به آنها داشتى شفاعت كن!» (27)

اين حديث اشاره لطيفى نيز به فلسفه شفاعت دارد.

عالم برزخ

ما معتقديم:در ميان اين جهان و سراى آخرت،جهان سومى به نام «برزخ‏»است كه ارواح همه انسانها پس از مرگ تا روز قيامت در آن قرار مى‏گيرند.

«و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون،و پشت‏سر آنها (پس از مرگ) برزخى است تا روز قيامت‏». (28)

البته از جزئيات آن جهان نيز آگاهى زيادى نداريم و نمى‏توانيم داشته باشيم،اين قدر مى‏دانيم كه ارواح نيكان و صالحانى كه در درجات بالا قرار دارند (مانند ارواح شهدا) در آن جهان،متنعم به نعمتهاى فراوانى هستند:«و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون،هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند مردگانند،بلكه آنها زنده‏اند و در پيشگاه پروردگارشان متنعمند». (29)

و نيز ارواح ظالمان و طاغوتها و حاميان آنها در آن جهان معذبند،همان گونه كه قرآن درباره فرعون و آل فرعون مى‏گويد:«النار يعرضون عليها غدوا و عشيا و يوم تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب،عذاب آنها (در برزخ) آتش (دوزخ) است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند،و روزى كه قيامت‏بر پا شود (مى‏فرمايد) آل فرعون را داخل سخت‏ترين عذابها كنيد! » (30)

ولى گروه سومى كه گناهان كمترى دارند نه جزء اين دسته‏اند و نه جزء آن دسته،و مشمول هيچ كدام از عذاب و كيفر نيستند،گويى در جهان برزخ در حالتى شبيه به خواب فرو مى‏روند و در رستاخيز بيدار مى‏شوند!«و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة.. .و قال الذين اوتوا العلم و الايمان لقد لبثتم فى كتاب الله الى يوم البعث فهذا يوم البعث و لكنكم كنتم لا تعلمون،و روزى كه قيامت‏بر پا شود گنهكاران قسم ياد مى‏كنند كه جز ساعتى در عالم برزخ درنگ نكردند...اما كسانى كه علم و ايمان به آنها داده شده (خطاب به مجرمان) مى‏گويند:شما به فرمان خدا تا روز قيامت (در عالم برزخ) قرار داشتيد،و اكنون روز رستاخيز است ولى شما نمى‏دانستيد!» (31) .

در روايات اسلامى نيز از پيغمبر اكرم (ص) آمده است كه فرمود:«القبر روضة من رياض الجنة او حفرة من حفر النيران،قبر يا باغى است از باغهاى بهشت،يا حفره‏اى از حفره‏هاى دوزخ‏». (32)

پاداشهاى معنوى و مادى اعتقاد در قرآن

پاداشهاى قيامت هم جنبه مادى دارد و هم جنبه معنوى،چرا كه معاد نيز هم روحانى و هم جسمانى است.

آنچه در قرآن مجيد و روايات اسلامى درباره باغهاى بهشتى كه نهرها از زير درختانش جارى هستند«جنات تجرى من تحتها الانهار» (33) باغهايى كه ميوه‏هاى آن و سايه‏هايش جاودانى است‏«اكلها دائم و ظلها» (34) و براى افراد با ايمان همسران خوب بهشتى وجود دارد«و ازواج مطهرة‏» (35) و مانند آن آمده است،و همچنين آنچه درباره آتش سوزان دوزخ و مجازاتهاى دردناك آن ديده مى‏شود،همه ناظر به جنبه‏هاى مادى پاداش و كيفر آن جهان است.

ولى از آن مهمتر،پاداشهاى معنوى،انوار معرفت الهى و قرب روحانى پروردگار و جلوه‏هاى جمال و جلال اوست،همان لذاتى است كه با هيچ زبان و بيانى،قابل توصيف نيست.

در بعضى آيات قرآن بعد از بيان بخشى از نعمتهاى مادى بهشت (باغهاى پر طراوت و مسكنهاى پاكيزه) مى‏افزايد:«و رضوان من الله اكبر،و رضا و خشنودى خدا از همه اينها برتر است!»و بعد مى‏افزايد:«ذلك هو الفوز العظيم،پيروزى بزرگ همين است!» (36) آرى لذتى بالاتر از اين نيست كه انسان درك كند از سوى معبود و محبوب بزرگش پذيرفته شده و مشمول رضا و خشنودى و پذيرش او قرار گرفته است!

در حديثى از امام على بن الحسين (ع) مى‏خوانيم:«يقول (الله) تبارك و تعالى رضاى عنكم و محبتى لكم خير و اعظم مما انتم فيه...،خداوند متعال به آنها مى‏گويد:خشنودى من از شما و محبتم نسبت‏به شما بهتر و برتر است از نعمتهايى كه شما در آن هستيد!...آنها همگى اين سخن را مى‏شنوند و تصديق مى‏كنند!» (37) راستى چه لذتى از اين بالاتر كه انسان مخاطب به اين خطاب شود:«يا ايتها النفس المطمئنة×ارجعى الى ربك راضية مرضية×فادخلى فى عبادى×و ادخلى جنتى،تو اى روح آرام يافته!به سوى پروردگارت باز گرد،در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود،و در سلك بندگانم در آى و در بهشتم وارد شو!» (38)

پى‏نوشتها:

1-سوره نساء،آيه 87.

2-سوره نازعات،آيات 37-41.

3-نهج البلاغه،كلمات قصار،شماره 131.

4-سوره مؤمنون،آيه 115.

5-سوره جاثيه،آيه 21.

6-سوره انعام،آيه 12.

7-سوره ق،آيه 15.

8-سوره يس،آيات 78 و 79.

9-سوره احقاف،آيه 33.

10-سوره يس،آيه 79.

11-سوره قيامت،آيات 3 و 4.

12-مانند آيات سوره يس:51 و 52،قمر:7،معارج:43.

13-سوره سجده،آيه 17.

14-محدثان مشهور مانند بخارى و مسلم،و مفسران معروف مانند طبرسى،آلوسى و قرطبى اين حديث را در كتابهاى خود آورده‏اند.

15-سوره الحاقه،آيات 19 تا 25.

16-سوره يس،آيه 65.

17-سوره فصلت،آيه 2.

18-سوره زلزلة،آيات 4 و 5.

19-سوره مريم،آيات 71 و 72.

20-اين حديث‏با مختصر تفاوتى در منابع معروف شيعه و اهل سنت،مانند كنز العمال حديث 39036 و قرطبى،جلد 6،صفحه 4175 ذيل آيه 71 سوره مريم و صدوق در امالى خود آن را از امام صادق (ع) نقل كرده است.در صحيح بخارى نيز بابى ديده مى‏شود تحت عنوان‏«الصراط جسر جهنم‏» (صحيح بخارى،جلد 8،صفحه 146) .

21-سوره انبياء،آيه 47.

22-سوره قارعه،آيات 6 تا 9.

23-سوره مدثر،آيه 38.

24-سوره انبياء،آيه 28.

25-بحار،جلد 8،صفحه 42.

26-كنز العمال،حديث 39041 (جلد 14،صفحه 390) .

27-بحار،جلد 8،صفحه 56،حديث 66.

28-سوره مؤمنون،آيه 100.

29-سوره آل عمران،آيه 169.

30-سوره مؤمن،آيه 46.

31-سوره روم،آيه 56.

32-صحيح ترمذى،جلد 4،كتاب صفة القيامة،باب 26،حديث 2460،در منابع شيعه اين حديث گاه از امير مؤمنان على (ع) و گاه از امام على بن الحسين (ع) نقل شده است (بحار الانوار،جلد 6،صفحه 214 و 218) .

33-سوره توبه،آيه 89.

34-سوره رعد،آيه 35.

35-سوره آل عمران،آيه 15.

36-سوره توبه،آيه 72.

37-تفسير عياشى،ذيل آيه 72 سوره توبه،مطابق نقل الميزان،جلد 9.

38-سوره فجر،آيات 27 تا 30.




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند

.متشگرم از خداوند ارزوی توفیق برایتان دارم






آمار مطالب

:: کل مطالب : 633
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 70
:: بازدید ماه : 597
:: بازدید سال : 3855
:: بازدید کلی : 92550

RSS

Powered By
loxblog.Com