خلاصه ای از زندگی نامه ومبارزات شهید نواب صفوی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم از مطالب دینی مذهبی که حقیر مطالعه وجهت مطالعه شما عزیزان در وب سایت قرار داده ام بهره مند باشید از خداوند ارزوی توفیق تمام مسلمین خصوصا شیعیان علی ع را دارم
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





خلاصه ای از زندگی نامه ومبارزات شهید نواب صفوی
نویسنده : محمدرضا عباسیان 09148023199
تاریخ : جمعه 14 اسفند 1394
خلاصه ای از زندگی نامه ومبارزات شهید نواب صفوی
توسط : modir110
                                                 بسمه تعالی

یوسف حنا(مسیحی لبنانی مسلمان شده به دست شهید نواب):«او(نواب) جسم نحیفی داشت اما روح بزرگی در این جسم نحیف حكومت می كرد كه گویی می خواست تمام دنیا را در میان وح خودش ودر میان پنجه های پر قدرت خودش هضم كند».

زندگی نامه سید مجتبی تهرانی معروف به نواب صفوی، در سال 1303 شمسی در خانواده ای روحانی و اصیل در خانه  محقری در خانی آباد تهران قدم به عرصه ی وجود گذاشت. پدر او مرحوم سید جواد میرلوحی، از روحانیانی بود كه در اثر فشار حكومت رضاخان مجبور به ترك لباس روحانیت شد، اما از طریق تصدی وكالت دادگستری همچنان به داد مظلومان می رسید.مرحوم سید جواد در سال 1314 یا 15 در پی مشاجره و درگیری لفظی با (داور) وزیر عدلیه ی رضاخان،  یك سیلی نثار وی كرد كه در اثر آن سه سال به زندان افتاد.در اواخر سال 1320، پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه، رهسپار حوزه علمیه نجف اشرف شد. شهید از طرف مادر به سادات دُرچه اصفهان منتسب و از طرف پدر میرلوحی است.شهید عنوان نواب صفوی را از خاندان مادر به ارث برده است.شهید پس از ورود به نجف اشرف، بدون كوچكترین درنگی به فراگیری مقدمات پرداخت و روابط تنگاتنگی با علمای دلسوز و بیدار و مبارز از جمله صاحب كتاب جهانی و كم نظیر الغدیر، آیت الله علامه امینی قدس سره برقرار كرد.اعدام انقلابی كسروی و اعلام موجودیت فداییان اسلامفدائیان اسلام كه از اولین وسازمان یافته ترین حركت های مذهبی ایران در دوران معاصربه حساب می آمد، بی شك شهرت ومحبوبیت خود را از روح بلند وآرمان طلب نواب می گرفت.                                             بعد از شهریور 1320 و فراگیر شدن جنگ جهانی دوم، ایران نیز گرفتار شرایط دشواری شد، از یك طرف مورد تجاوز متفقین قرار گرفت، و از طرف دیگر سود جویانی قلم به مزد و اجیر، از آزادی سوء استفاده می كردند و از  طریق ترویج فرهنگ غربی به جان مسلمانان افتاده بودند و درصدد بودند تا آنچه رضاخان از طریق زور  قلدری نتوانسته بود انجام دهد، از طریق قلم و نگارش با مخدوش نمودن تاریخ اسلام انجام دهند.«احمد كسروی» از جمله افرادی بود كه خط معارض و مهاجم علیه اسلام  تشیع را دنبال می كرد. او نه تنها در كتاب «شیعی گری» به روحانیت، مقدسات اسلامی، پیشوایان مذهب تشیع و امامان بحق و معصوم علیهم السلام حمله می كرد، بلكه در كتاب های صوفی گری، بهاییگری، مادی گری و حتی تاریخ مشروطیت، مقدسات دینی و روحانیت را مورد حمله قرار داد.نواب با كتاب های كسروی در نجف آشنا شد و موجی از احساسات مذهبی و دینی وجودش را فرا گرفت.كتاب ها را نزد علما برد و از آن ها نظر خواست. همه حكم به مهدور الدم بودن نویسنده ی كتاب ها دادند.سید در اواخر 1323، وارد تهران شد و بدون درنگ به خانه ی كسروی رفت و او را از گفتن و نوشتن سخنان توهین آمیز به اسلام و ائمه ی شیعه علیهم السلام و روحانیت برحذر داشت و وقتی مطمئن گردید كه وی اصلاح پذیر نیست، آماده ی اجرای حكم الهی شد.شهید نواب در هشتم اردیبهشت 1324، در سر چهارراه حشمت الدوله به كسروی حمله كرد ولی توسط پلیس دستگیر و زندانی شد. بعد از آزادی از زندان، موجودیت فداییان اسلام را طی یك اعلامیه ی رسمی با جمله ی هوالعزیز و تیتر « دین و انتقام» اعلام كرد و اعدام كسروی را پیگیری نمود.نواب صفوی به تدریج با جاذبه ی خود، جوانانی چون شهید سید حسین امامی را جذب نمود و امامی در 20 اسفند 1324، بر كسروی یورش برد و او را زیر ضربات اسلحه ی سرد و گرم قرار داد و چون فرشته ی قهر جانش را گرفت.فداییان اسلام و مجریان حكم الهی دستگیر شدند و خبر اعدام انقلابی كسروی در همه جا منتشر شد و مردم مسلمان را غرق در شادی و سرور نمود.بعد از سال 1327، كه جنبش ملی شدن صنعت نفت به اوج خود رسید و فعالیت گروه های مخالف رژیم علنی شد و اقلیت موجود در مجلس مانع تصویب قرار داد «گس گلشاییان» گردید، رژیم استبدادی شاه برای این كه حتی اقلیت مخالفی نیز وارد مجلس نشود، توسط «هژیر» دست به تقلب در انتخابات زد و به بهانه ی ترور شاه و دست داشتن آیت الله كاشانی در این ترور، ایشان را بازداشت و به لبنان تبعید كرد.فداییان اسلام «هژیر» را اعدام انقلابی كردند و با نامزد نمودن آیت الله كاشانی و مصدق، گروه اقلیت دوباره به مجلس راه یافت.با وجود این كه نواب میانه ی خوبی با ملی گراها نداشت، اما با توجه به رهبریت آیت الله كاشانی و به منظور وحدت مبارزات اسلامی و ملی، از همگامی و همراهی با آن ها دریغ نورزید.اعدام انقلابی رزم آرارزم آرا نخست وزیر رژیم پهلوی و دست نشانده ی انگلستان، با ملی شدن صنعت نفت به شدت مخالفت می كرد و می گفت كه ملت ایران توانایی و لیاقت اداره ی این صنعت عظیم را ندارد و به عناوین مختلف در تصویب این قانون در مجلس شورای ملی كارشكنی می كرد.در روز 16 اسفند 1329 زمانی كه اتومبیل رزم آرا جلوی مسجد امام (شاه سابق) توقف كرد و نخست وزیر جهت شركت در ختم آیت الله فیض قصد ورود به صحن مسجد را داشت، خلیل طهماسبی بی درنگ از پشت سر با شلیلك سه گلوله او را از پای درآورد و خود نیز توسط مأموران دستگیر شد.او در بازجویی می گوید:  من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش      چون به فكر سوختن افتاده ای مردانه باشبلی من طهماسبی هستم و باكی از كشته شدن ندارم، برای این كه خدای متعال می فرماید:وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوُا فی سَبیلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَپس شما این را مسلم بدانید كسی كه شخصیتی را تشخیص داد خائن به دین و مملكت است ترس از كشته شدن ندارد. آن ها زنده اند. ما معتقد به این حقایق هستیم.»   قتل رزم آرا در دل رژیم چنان وحشتی انداخت كه دولت بعدی (حسین علاء) نتوانست با ملی شدن صنعت نفت مخالفتی نماید و مجبور به استعفا گردید و مجلس، مصدق را به نخست وزیری انتخاب كرد.آیت الله كاشانی در مصاحبه ای در رابطه با قتل رزم آرا چنین اظهار نظر كرد:«این عمل (هلاكت رزم آرا) به نفع ملت ایران بود و آن گلوله و ضربه عالیترین و  مفیدترین ضربه ای بود كه به پیكر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد» و در مصاحبه ای دیگر اظهار می دارد:«... نخست وزیر مقتول در زمان حیات خود از منافع شركت نفت جنوب و سیاست استعماری انگلستان به شدت حمایت می كرد. چون عموم طبقات مردم ایران با تصمیم قطعی و خلل ناپذیری برای كوتاه كردن دست طمع سیاست استعماری نفت جنوب قیام كرده بودند، پافشاری رزم آرا برای مقاوت در مقابل افكار عمومی ملت ایران و حمایت از شركت نفت باعث خشم شدید و عمومی مردم ایران گردید و جوانی غیور، وطن پرست و متدین از میان مردم ایران برخاست و نخست وزیر بیگانه پرست را به جزای اعمال خود رسانید...در مصاحبه با دیلی اكسپرس نیز آزادی قاتل رزم آرا را خواستار شد و علت انجام این عمل را نیز خدمت به ایران و مردم مسلمان آن و بفرمان و حكم محكمه ی افكار عمومی عنوان كرد.در مرداد 1331، ماده ی واحدی به تصویب مجلس رسید كه چون خیانت حاجی علی رزم آرا بر ملت ایران ثابت گردیده، هر گاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار می گیرد.بدین ترتیب در 23 آبان همان سال، طهماسبی پس از دو سال و اندی از زندان آزاد گردید.آیت الله كاشانی در پی آزادی شهید طهماسبی او را به عنوان «شمشیر برّان اسلام» و «مجری اراده و افكار ملت ایران» مورد ستایش قرار داد.

نامه ی شهید نواب صفوی به دكتر مصدق

شهید قبل از كودتای 28 مرداد 1332، در نامه ای به دكتر مصدق او را از سقوط دولت با خبر و به وی جهت اجرای احكام الهی هشدار می دهد.         «هو العزیزآقای دكتر محمد مصدق نخست وزیرپس از سلام،شما و مملكت در سخت ترین سراشیب سقوط قرار گرفته اید. چنانچه احساس كرده و معتقد شده باشید كه نجات بخش شما مملكت، اجرای برنامه ی مقدس پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله می باشد و پس از تمام جریانات گذشته آماده ی اجرای احكام مقدس اسلام باشید، قول می دهم كه شما و مملكت را به یاری خدای توانا و به بركت اجرای احكام و تعالیم عالیه ی اسلام از هر بدبختی و سقوط و فسادی حفظ نموده،  به منتهای عزت و سعادت معنوی و اقتصادی برسانم.»8 شوال المكرم ه.ق 137230 خرداد ماه ه.ق 1332 نواب در زندان مصدقتیر ماه سال 1330 وقتی نواب از خانه یکی از فدائیان اسلام خارج میشود، از سوی مأموران آگاهی دستگیر و زندانی میشود. سید به خاطر سخنرانی 2 سال پیش در آمل و شکستن شیشه مشروب فروشی به زندان میافتد، این در حالی رخ میدهد که مصدق نخست وزیر این دوره است.حقیقت این است که نواب خواستار اجرای احکام اسلامی و در مراحل بعد، تأسیس حکومت اسلامی است، لیکن مصدق در جبهه ملی موافق او نیست. پس از دستگیری نواب (رهبر فدائیان اسلام) افرادی که پیش از وی دستگیر شده بودند آزاد میشوند. سید محمد واحدی از آن جمله است. واحدی نامه ای به مصدق نوشته، خواستار آزادی رهبر فدائیان اسلام میگردد و با جواب نا مساعد وی، در اواخر مرداد 1340 فدائیان اسلام اعلام برگزاری مراسم سخنرانی داده و در پی آن 38 نفر از آنها بازداشت و تبعید میشوند. نواب صفوی با شنیدن این خبر اعتصاب غذا میکند و آیت الله سید محمد تقی خوانساری و آیت الله صدر طی نامه های جداگانه ای به آبت الله کاشانی و دادستان وقت آزادی رهبر فدائیان اسلام و تبعیدیها را خواستار میشوند. پس از یکی دو روز تبعیدیها باز میگردند و نواب پس از سه ماه حبس در عصر مصدق آزاد میگردد. کنگره اسلامیشب معراج رسول اکرم (ص) 27 رجب 1350 ق. مطابق با 1931 م. است. از اندیشمندان اسلامی دور ترین نقاط جهان دعوت به عمل آمده تا خشم امت اسلامی را در مورد انتقال اراضی مسلمانان به صهیونیست ها به معرض نمایش گذارند و نظرات خویش را برای آزادی قدس بیان دارند.یازدهم شهریور 1332 نواب دست به این سفر مقدس میزند تا با حمایت از مردم مسلمان فلسطین، سیاست صهیونیستی انگلستان را محکوم سازد. مسیر حرکت نواب از ایران به بغداد و از آنجا به بیروت و بیت المقدس است. وی در اولین جلسه از جلسات شش روزه كنگره عظیم اسلامی با نطقهای حماسی خویش به زبان عربی، فریاد بیدار باش سر میدهد و زمانی که برای تماشای بخش اشغالی قدس میروند با لحنی آمرانه همراهان را به نماز میخواند. نماز در مسجد مخروبه ای که در یک کیلومتری شهر قدس قرار دارد.                                   وی میگوید: هر کس آماده شهادت است همراه ما شود.تمامی اعضا به امامت آن سید مجاهد نماز میگذارند. سربازان اسرائیلی دست روی ماشه مسلسلها، از کار سید در حیرت میمانند. سید با این حرکت یاد آور میشود که برای آزادی قدس باید با پرچم سرخ شهادت به میدان رفت. در همین زمان با یاسر عرفات كه مشغول تحصیل در دانشگاه های مصر بود دیدار كرده و او را به مبارزه برای آزادی سرزمین فلسطین دعوت می كند.پس از پایان کنگره اسلامی، نماینده جمعیت اخوان المسلمین مصر با نواب صفوی آشنا میشود و شیفته وی میگردد و از او دعوت میکند تا به سفر خویش ادامه داده، از مصر هم دیدن نماید. نداشتن امکانات مالی این سفر را به تعویق  می اندازد تا حضرت علامه امینی زمینه سفر را آماده می سازد.دولت ژنرال نجیب بر سر کار است و در بین آنها بر سر قدرت بین نجیب و عبد الناصر کشمکش وجود دارد. در این حال دو جوان از جمعیت اخوان المسلمین به شهادت رسیده اند و از نواب دعوت میشود تا در دانشگاه الازهر قاهره سخنرانی کند. مأموران نظامی با شلیک تیر نظم مجلس را بر هم میزند و چند نفر پلیس نواب را تحت الحفظ به وزارت کشور میبرند و مورد بازجویی قرار میدهند. سید میگوید: در مصر باید احکام قرآن اجرا گردد. باید مصر وابستگی خود را قطع کند و کانال سوئز ملی شود.دولت مصر جمعیت اخوان المسلمین را منحل اعلام میکند و اخراج فوری نواب را صادر مینماید اما بعد دستور پذیرایی وی به وزیر اوقاف مصر ابلاغ میشود. نواب طی ملاقاتهایی با نجیب و جمال عبد الناصر، موقعیت اخوان المسلمین را برای تحکیم دولت انقلابی مصر یاد آور میشود.بعد از رخداد 28 مرداد 1332، سه پیشنهاد از طرف شاه توسط امام جمعه به نواب در به شرط عدم ورود در مسایل سیاسی داده شد. وی صد هزار تومان پول نقد به همراه داشت تا در صورت قبول پیشنهاد از طرف نواب به او داده شود.پیشنهاد های شاه عبارت بودند از:       1-  در یکی از کشور های اسلامی به عنوان سفیر اعزام شود.               2-  منزلی برای وی در نظر گرفته شود و ماهی 10 هزار تومان حق سفره پرداخت شود.        3-  با همکاری شما یک حزب بزرگ اسلامی تشکیل شود و هزینه آن را دربار تأمین نماید. نواب با کمال قاطعیت به امام جمعه میگوید:«خجالت نمیکشی مرا به درگاه معاویه دعوت میکنی» و شاه را توله سگ خطاب كرده واو را به مرگ تهدید می كند.امام جمعه وجه نقد را برداشته، به سرعت میرود. پیش از این برای رهبر فدائیان اسلام تولیت استان قدس رضوی پیشنهاد شده بود و ایشان رد کرده بودند.پایان كار فداییان اسلامفداییان اسلام از راه تشكیل جلسات تفسیر قرآن و اسلام شناسی بر اساس مكتب تشیع، به فعالیت خود ادامه می دادند و پرچم سبز و سفید خود را با كلمات زیبای «لا اله الا الله، محمد رسول الله و علی ولی الله» آراسته بودند.در آن موقع در دولت حسین علاء پیوستن ایران به پیمان بغداد مطرح بود كه در حقیقت ایران یكی از اقمار منطقه ی انگلیس و  امریكا می شد. فداییان اسلام در 25 آبان كه علاء برای شركت در ختم مرحوم سید مصطفی كاشانی وارد مسجد امام (شاه سابق) شد توسط مظفر ذوالقدر هدف قرار گرفت اما گلوله به او اصابت نكرد و جان سالم به در برد.در اول آذر 1334، نواب و خلیل طهماسبی و عبدالحسین واحدی و جمعی دیگر از فداییان اسلام دستگیر شدند و در یك محاكمه ی فرمایشی نواب، سید محمد واحدی و مظفر ذوالقدر محكوم به اعدام شدند. درصبحدم سرد و تاریك بیست و هفتم دیماه سال 1334 مصادف با 3 جمادی الثانی سالروز شهادت حضرت فاطمه (س)-آنگاه كه نیمی از آسمان سیاه، خون شفق را مزمزه می كرد سرانجام انتظار به پایان رسید، جلادهای رژیم دژخیم و سرسپرده پهلوی درب سلول های رهبر فدائیان اسلام و سه تن از یاران باوفایش را گشودند و...تنها تقاضای رهبر و پیروان غسل شهادت بود. زندانبان برایشان آب مهیا كرد. زندانیان غسل كردند و به نماز شب شهادت ایستادند و خدای را سپاس گزاردند كه موفقشان داشت تا به عهد ازلی همواره وفادار بمانند. از محكومان پرسیدند كه آخرین تقاضایتان چیست و سیدمجتبی خواست كه لباس روحانیتش را به او بازگردانند تا درآخرین لحظات بالباسی كه به آن و به مكتبش همیشه عشق می ورزید، درخون بغلطد.
تمامی افسران و درجه داران و افراد لشگر 2 زرهی، كه درمیدان تیر لشگر، شاهد شهادت رادمرد از جان گذشته
 اسلام و فدائیان بودند، بعدها متفقا گفتند، ما از شهامت، شجاعت، دلیری و مردانگی نواب صفوی متحیر بودیم. همه گفتند هیچ محكوم به اعدامی تاكنون از مرگ با این همه دلیری و بی اعتنایی استقبال نكرده است.
دشمن تصور می كرد با اعدام این بزرگ مدافع حق و عدل وانسانیت می تواند كاخ رفیعی راكه با فداكاری فرزندان اسلام و ایران سر به فلك كشیده است درهم بكوبد غافل از اینكه درختی كه با خون پاك این عزیزان ملت مسلمان ایران آبیاری شده، به قدرت هیچ توفانی ازپای نمی افتد، چنانكه طوفان حرص و شهوت و خیانت اجنبی و سرسپردگانش نتوانست كوچكترین لطمه به آن وارد آورد.
جمعیت فداییان اسلام و بخصوص رهبر آن، نواب صفوی و معاون او، سید عبدالحسین واحدی در تقویت و روی كار آمدن جبهه ی ملی و تصویب ملی شدن صنعت نفت ایران و انتخاب اعضای جبهه ی ملی به نمایندگی مجلس بازگشت آیت الله كاشانی از تبعید، نقش اساسی داشتند و اگر قیام مسلحانه ی آن ها نمی بود و رژیم پهلوی از این جمعیت حساب نمی برد، هیچ یك از موارد یاد شده عملی نمی شد. منشور حکومت اسلامیجناب نواب صفوی با تألیف کتابی تحت عنوان «جامعه و حکومت اسلامی» و انتشار آن در آبان سال 1329 روش صحیح حاکمیت را بیان می دارد. او معتقد است جز با حرکت ریشه ای و تقویت فرهنگ اصیل اسلامی در جامعه با استکبار جهانی نمیتوان مقابله کرد. این سید مجاهد به پیروی از نامه حضرت امیر المومنین علی (ع) به مالک اشتر،اصول سیاسی اسلام را به مردم بیان میکند و به شاه و غاصبان حکومت هشدار میدهد که در صورت اجرا نکردن دستورهای اسلامی به دست فرزندان مقتدر و فدا کار اسلام از بین خواهد رفت.نواب صفوی در جهت نیل به حکومت اسلامی و استقرار مدینه قرآنی غدیر گام بر میدارد و خود را به قالبهای حکومت مشروطه محدود نمیسازد. محتویات كتاب راهنمای حقائق كه نواب آن را در ارتباط با برنامه  ی حكومت اسلامی نوشته بود مسائلی از حرام وممنوع بودن مشروبات الكلی و مواد مخدر تا سینما وموسیقی ، رسیدگی به بیكاران و فقیران ، مبارزه با مفاسد اقتصادی ،صلاحیت های مبلغان،حقوق شرعیه،وزارت فرهنگ،دانشگاه ها،‌وزارت دادگستری،نظارت بر كسب وكار وپیشه، وزارت خارجه، وزارت جنگ و ....   



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند

.متشگرم از خداوند ارزوی توفیق برایتان دارم






آمار مطالب

:: کل مطالب : 633
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5
:: باردید دیروز : 34
:: بازدید هفته : 193
:: بازدید ماه : 496
:: بازدید سال : 3754
:: بازدید کلی : 92449

RSS

Powered By
loxblog.Com