احادیث مختلف از انبیا و ایمه ع


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم از مطالب دینی مذهبی که حقیر مطالعه وجهت مطالعه شما عزیزان در وب سایت قرار داده ام بهره مند باشید از خداوند ارزوی توفیق تمام مسلمین خصوصا شیعیان علی ع را دارم
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





احادیث مختلف از انبیا و ایمه ع
نویسنده : محمدرضا عباسیان 09148023199
تاریخ : پنج شنبه 6 اسفند 1394

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 131

خوشحال و فرحناك مى‏سازد مرا مردى كه بگذرد از كسى كه به او ستم كرده، و پيوند كند با كسى كه از او بريده، و عطا كند به كسى كه او را محروم ساخته، و برابر كند و پاداش دهد بدى را به نيكى و احسان.

6516 3-  العفو احسن الاحسان. 1 67 گذشت، نيكوترين احسانهاست.

6517 4-  العفو زكاة الظّفر. 1 97 گذشت، زكات پيروزى است.

6518 5-  العفو عنوان النّبل. 1 134 گذشت، عنوان و نمايانگر بزرگى است.

6519 6-  العفو تاج المكارم. 1 140 گذشت، تاج بزرگواريهاست.

6520 7-  العفو افضل الاحسان. 1 154 گذشت، برترين نيكوييهاست.

6521 8-  الصّفح احسن الشّيم. 1 172 چشم پوشى و ناديده گرفتن نيكوترين خصلتهاست.

6522 9-  العفو زين القدرة. 1 198 گذشت، زيور قدرت و توانايى است.

6523 10-  العفو يوجب المجد. 1 198 گذشت، موجب مجد و بزرگى است.

6524 11-  العفو زكاة القدرة. 1 230 گذشت، زكات توانايى است.

6526 13-  العفو احسن الانتصار. 1 277 گذشت، بهترين يارگيرى است.

6526 13-  العفو مع القدرة جنّة من عذاب اللّه سبحانه. 1 398 گذشت با قدرت و توانايى، سپرى است از عذاب خداى سبحان.

6527 14-  المبادرة الى العفو من اخلاق الكرام. 2 4 پيشى جستن به گذشت از خلق و خوى مردمان كريم و بزرگوار است.

6528 15-  العفو اعظم الفضيلتين. 2 19 گذشت، بزرگترين فضيلتهاست.

6529 16-  الصّفح ان يعفو الرّجل عمّا يجنى عليه و يحلم عمّا يغيظه. 2 69

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 132

چشم پوشى به اين است كه انسان از جنايتى كه در باره او شده بگذرد، و از آنچه او را به خشم آورد شكيبايى ورزد.

6530 17-  اعف تنصر. 2 170 در گذر تا يارى‏ات كنند.

6531 18-  اقل تقل. 2 172 ببخشاى تا بر تو ببخشايند.

6532 19-  اقل العثرة و ادرإ الحدّ و تجاوز عمّا لم يصرّح لك به. 2 197 از لغزش در گذر، و حدّ را (تا آنجا كه مقدور است) دفع كن، و بگذر از آنچه در باره آن علنى چيزى به تو نگفته‏اند. (و محملى ندارد) 6533 20-  اعط النّاس من عفوك و صفحك مثل ما تحبّ ان يعطيك اللّه سبحانه، و على عفو فلا تندم. 2 200 گذشت و چشم پوشى تو نسبت به مردم همان گونه باشد كه دوست دارى خداى سبحان بر تو ببخشايد، و بر عفو و گذشتى كه كرده‏اى پشيمان مشو.

6534 21-  احسن الجود عفو بعد مقدرة.

2 393 بهترين بخشندگى گذشتى است كه پس از رسيدن به قدرت باشد.

6535 22-  احسن افعال المقتدر العفو.

2 399 بهترين كارهاى شخص قدرتمند، گذشت است.

6536 23-  اولى النّاس بالعفو اقدرهم على العقوبة. 2 410 شايسته‏ترين مردم به گذشت كردن آن كسى است كه از ديگران قدرتمندتر است بر كيفر كردن.

6537 24-  احقّ النّاس بالاسعاف طالب العفو. 2 411 شايسته‏ترين مردم به دستگيرى و كمك كردن به او، آن كسى است كه درخواست عفو و گذشت دارد.

6538 25-  احسن من استيفاء حقّك العفو عنه. 2 423 بهتر از استيفاى حق خود و به دست آوردن آن، اين است كه از آن بگذرى.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 133

6539 26-  احسن المكارم عفو المقتدر وجود المفتقر. 2 432 بهترين مكارم (و صفات والاى انسانى) گذشت شخص توانا، و جود و بخشش شخص نيازمند است.

6540 27-  احسن العفو ما كان عن قدرة.

2 435 بهترين گذشت آن است كه از روى توانايى و قدرت بر انتقام باشد.

6541 28-  بالعفو تستنزل الرّحمة. 3 233 به وسيله گذشت و عفو درخواست فرود آمدن رحمت حق شود.

6542 29-  تجاوز عن الزّلل و اقل العثرات ترفع لك الدّرجات. 3 314 از لغزشهاى ديگران در گذر و خطاها را ببخشاى تا درجه‏هايت (در پيش خداوند) بالا رود.

6543 30-  خذ العفو من النّاس و لا تبلغ من احد مكروهه. 3 461 فراگير شيوه گذشت از مردم را، و دست‏اندازى نكن به هيچ كس بدانچه ناخوش آيند اوست.

6544 31-  شرّ النّاس من لا يعفو عن الزّلة و لا يستر العورة. 4 175 بدترين مردم كسى است كه از لغزش نگذرد، و آنچه را بايد از ديگران بپوشاند، نپوشاند.

6545 32-  شيئان لا يوزن ثوابهما: العفو و العدل. 4 184 دو چيز است كه پاداش و ثواب آن به وزن و اندازه درنيايد: گذشت و عدالت.

6546 33-  عند كمال القدرة تظهر فضيلة العفو. 4 324 در هنگام كمال قدرت و توانايى، فضيلت و برترى عفو و گذشت آشكار شود.

6547 34-  قلّة العفو اقبح العيوب و التّسرّع الى الانتقام اعظم الذّنوب.

4 505 كم گذشتى زشت‏ترين عيبهاست، و شتاب كردن در انتقام، بزرگترين گناهان است.

6548 35-  كن جميل العفو اذا قدرت عاملا بالعدل اذا ملكت. 4 606

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 134

چنان باش كه چون قدرت يافتى گذشتت زيبا باشد، و چون به پادشاهى رسيدى به عدالت رفتار كنى.

6549 36-  كن عفوّا فى قدرتك، جوادا فى عسرتك مؤثرا مع فاقتك، يكمل لك الفضل. 4 611 پرگذشت باش در حال قدرت و توانايى، بخشنده باش در حال عسرت و تنگدستى، ايثار كننده باش در حال نيازمندى، تا فضيلت و برترى تو كامل گردد.

6550 37-  كم من طامع بالصّفح عنه.

4 550 بسا طمع كارى كه طمع او به خاطر چشم پوشى از او است. (كه سبب مى‏شود تا دوباره طمع در نافرمانى و گناه كند) 6551 38-  من عفى عن الجرائم فقد اخذ بجوامع الفضل. 5 307 كسى كه از جرمها و گناهان درگذرد مجموعه فضيلت را در بر گرفته است.

6552 39-  من لم يحسن العفو اساء بالانتقام. 5 407 كسى كه احسان به عفو و گذشت نكند به وسيله انتقام بدى كند (يعنى ترك آن كار نيك، موجب اين كار بد مى‏شود).

6553 40-  من الكرم ان تتجاوز عن الاساءة اليك. 6 39 از كرم و بزرگوارى است كه درگذرى از كسى كه به تو بدى كرده.

6554 41-  ما احسن العفو مع الاقتدار.

6 68 چه نيكو است گذشت، با داشتن قدرت و توانايى بر انتقام.

6555 42-  ما عفا عن الذّنب من قرّع به.

6 72 عفو و گذشت از گناه نكرده، كسى كه سرزنش و سركوفت بزند به آن. (يعنى سركوفت زدن ارزش عفو را از ميان مى‏برد) 6556 43-  لا تند منّ على عفو، و لا تبهجنّ بعقوبة. 6 299 زنهار كه پشيمان نشوى بر عفو و گذشتى كه كرده‏اى، و زنهار كه شادمان نشوى‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 135

بر كيفر دادنى كه انجام داده‏اى.

6557 44-  لا حلم كالصّفح. 6 352 هيچ بردبارى همچون چشم پوشى و گذشت نيست.

6558 45-  لا شي‏ء أحسن من عفو قادر.

6 392 چيزى بهتر از گذشت شخص قدرتمند (كه قدرت بر انتقام دارد) نيست.

6559 46-  لا يقابل مسى‏ء قطّ بافضل من العفو عنه. 6 427 مقابله و معامله نشود گنهكارى هرگز به چيزى برتر از گذشت از او.

باب العافية (تندرستى)

6560 1-  العافية أهنأ النّعم. 1 240 تندرستى گواراترين نعمتهاست.

6561 2-  العافية افضل اللّباسين. 2 21 تندرستى برترين جامه‏هاست.

6562 3-  العوافى اذا دامت جهلت و اذا فقدت عرفت. 2 78 تندرستى‏ها هنگامى كه پايدار باشد (قدر و ارزش آن) مجهول باشد، و چون از دست رفت شناخته شود.

6563 4-  انّ العافية فى الدّين و الدّنيا لنعمة جليلة و موهبة جزيلة. 2 667 به راستى كه تندرستى و عافيت در دين و دنيا، هر آينه نعمتى است بزرگ و موهبتى است سترگ.

6564 5-  بالعافية توجد لذّة الحيوة.

3 203 به وسيله تندرستى است كه لذّت زندگى يافت شود.

6565 6-  ثوب العافية اهنأ الملابس.

3 346 جامه تندرستى و عافيت، گواراترين جامه‏هاست.

6566 7-  دوام العافية اهنأ عطيّة و افضل قسم. 4 21 پايدار ماندن تندرستى گواراترين عطاى الهى و برترين قسمتها و بهره‏هاست.

6567 8-  كلّ عافية الى بلاء. 4 528 هر عافيت و تندرستى به سوى بلايى پيش‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 136

مى‏رود. (و اعتبارى ندارد) 6568 9-  لا عيش أهنأ من العافية. 6 394 زندگى‏اى گواراتر از تندرستى نيست.

6569 10-  لا لباس افضل من العافية. 6 434 جامه‏اى برتر از تندرستى نيست.

باب العاقبة (سرانجام، پايان)

6570 1-  الا و إنّ من تورّط فى الامور من غير نظر فى العواقب فقد تعرّض لمفدحات النّوائب. 2 337 آگاه باشيد به راستى هر كس در افتد در كارها بدون انديشه و فكر در عواقب آن، به حقيقت خود را در معرض مصيبتهاى گران و سنگين در آورده.

6571 2-  اعقل النّاس انظرهم فى العواقب. 2 484 عاقل‏ترين مردم كسى است كه در عواقب كارها بيشتر انديشه و تأمّل كند.

6572 3-  اذا هممت بامر فاجتنب ذميم العواقب فيه. 3 169 هرگاه قصد كارى كنى بپرهيز از عواقب نكوهيده‏اى كه در آن است.

6573 4-  بالنّظر فى العواقب تؤمن المعاطب. 3 239 با نگرش و دقّت در سرانجامهاى كار است كه آدمى از هلاكتها ايمنى يابد.

6574 5-  راقب العواقب تنج من المعاطب. 4 99 مراقب و نگران سرانجامهاى كار باش تا از محلهاى سقوط نجات يابى.

6575 6-  طاعة دواعى الشّرور تفسد عواقب الامور. 4 252 پيروى كردن از چيزهايى كه مى‏خوانند انسان را به بدى، تباه كند سرانجام كارها را.

6576 7-  فى العواقب شاف او مريح.

4 406 در سرانجامها (ى بيمارى‏ها) شفا دهنده‏اى است يا آسوده كننده‏اى.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 137

6577 8-  كلّ مخلوق يجرى الى ما لا يدرى. 4 536 هر آفريده شده‏اى روان است به سوى سرانجامى كه خود نمى‏داند.

6578 9-  لكلّ امر مآل. 5 16 هر چيزى را سرانجامى است.

6579 10-  لكلّ امر عاقبة حلوة او مرّة.

5 17 هر چيزى را سرانجامى است شيرين يا تلخ.

6580 11-  من انتظر العواقب سلم. 5 167 كسى كه چشم به راه پايانه كار است (و ملاحظه عاقبت كار را مى‏كند) سالم ماند.

6581 12-  من نظر فى العواقب سلم.

5 188 كسى كه نگاه در سرانجامها مى‏كند سالم ماند.

6582 13-  من نظر فى العواقب سلم من النّوائب. 5 214 كسى كه نظر به عواقب كار مى‏كند از پيش‏آمدهاى ناگوار سالم ماند.

6583 14-  من راقب العواقب امن المعاطب. 5 248 كسى كه مراقب و نگران عواقب كار باشد از جايگاههاى سقوط در امان ماند.

6584 15-  من فكّر فى العواقب امن المعاطب. 5 316 كسى كه در عواقب كار فكر و انديشه كند از افتادن در محلهاى سقوط ايمن باشد.

6585 16-  من راقب العواقب سلم من النّوائب. 5 346 كسى كه مراقب و نگران عواقب كار باشد از پيش آمدهاى ناگوار به سلامت ماند.

6586 17-  ملاك الامور حسن الخواتم.

6 119 ملاك و معيار كارها، خوبى سرانجام آن است.

6587 18-  مكروه تحمد عاقبته، خير من محبوب تذمّ مغبّته. 6 122 چيز ناخوشايندى كه سرانجامش پسنديده باشد، بهتر است از آنچه محبوب باشد ولى سرانجام آن مذموم و نكوهيده‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 138

است.

6588 19-  لا عاقبة اسلم من عواقب السّلم. 6 385 سرانجامى سالم‏تر از سرانجام آشتى و رفاقت نيست.

باب العقوبة (كيفر)

6589 1-  ايّاك و التّسرّع الى العقوبة فانّه ممقتة عند اللّه و مقرّب من الغير. 2 294 زنهار بپرهيز از شتاب كردن به سوى كيفر دادن كه به راستى اين كار مورد خشم خداى متعال و نزديك كننده دگرگونيهاى (نعمتهاى الهى) است.

6590 2-  انّ اللّه سبحانه قد وضع العقاب على معاصيه زيادة لعباده عن نقمته.

2 517 به راستى كه خداى سبحان عقاب و كيفر را بر نافرمانيهايش مقرّر فرمود براى آنكه بندگانش را از خشم و انتقامش باز دارد.

6591 3-  من عاقب المذنب فسد فضله.

5 209 كسى كه گنهكار را كيفر كند فضل و برترى او فاسد و تباه گشته است.

6592 4-  من عاقب بالذّنب فلا فضل له.

5 439 كسى كه در برابر گناه كيفر دهد فضيلتى ندارد.

6593 5-  لا تعاجل الذّنب بالعقوبة و اترك بينهما للعفو موضعا تحرز به الاجر و المثوبة. 6 306 شتاب نكن گناه را به كيفر دادن و ميان آن دو، جايى براى گذشت و عفو بگذار كه به وسيله آن پاداش نيك و ثوابى را به دست آورى.

6594 6-  التّقريع أحد العقوبتين. 2 27 سرزنش و سركوفت زدن يكى از دو كيفر و عقوبت است.

باب العقل (خرد)

6595 1-  غاية العقل الاعتراف بالجهل.

4 374 نهايت عقل و خرد آن است كه اعتراف به نادانى خود كند (يعنى آنچه را نداند

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 139

اعتراف كند كه نمى‏داند).  6596 2-  قبيح عاقل خير من حسن جاهل. 4 510 كار زشت عاقل بهتر است از كار نيك نادان.

6597 3-  قطيعة العاقل لك بعد نفاذ الحيلة فيك. 4 510 بريدن عاقل از تو (و قطع رابطه‏اش با تو) پس از اين است كه راه چاره‏اى در باره تو نيابد.

6598 4-  كفاك من عقلك ما ابان لك رشدك من غيّك. 4 586 از عقل تو همين اندازه تو را بس است كه رشدت را از گمراهيت براى تو روشن سازد.

6599 5-  لم يعقل من وله باللّعب، و استهتر باللّهو و الطّرب. 5 106 عاقل نيست كسى كه شيفته بازى و سرگرمى شود و حريص به لهو و شادى گردد.

6600 6-  من عقل استقال. 5 140 كسى كه عاقل باشد طلب گذشت (از خداى تعالى) كند.

6601 7-  لا عقل كالتّجاهل. 6 356 هيچ عقلى مانند «تجاهل» و خود را به نادانى زدن نيست.  6602 8-  العقل زين، الحمق شين. 1 13 عقل زيور است و حماقت ننگ و عيب.

6603 9-  العقل شفاء. 1 56 عقل، شفا و درمان است.

6604 10-  العقول مواهب، الآداب مكاسب. 1 59 عقلها موهبتى الهى است، و آداب كسب كردنى است.

6605 11-  العقل شرف كريم لا يبلى. 2 8 عقل شرافت بزرگوارى است كه كهنه نشود.

6606 12-  الانسان بعقله. 1 61

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 140

(حقيقت آدمى و) انسان به عقل او است.

6607 13-  العقل فضيلة الانسان. 1 65 عقل و خرد فضيلت و برترى انسان است.

6608 14-  العقل رسول الحقّ. 1 70 عقل پيك حق است.

6609 15-  العقل صديق مقطوع. 1 85 عقل دوستى است بريده شده (كه مردم از او بريده‏اند).

6610 16-  العاقل يألف مثله. 1 85 عاقل الفت گيرد با مانند خود.

6611 17-  العقل لا ينخدع. 1 116 عقل فريب نمى‏خورد.

6612 18-  العقل مصلح كلّ امر. 1 110 عقل اصلاح كننده هر چيزى است.

6613 19-  العاقل عدوّ لذّته. 1 123 انسان عاقل دشمن لذّت خويش است (زيرا غالبا لذتها موجب بدبختى است).

6614 20-  العقل داعى الفهم. 1 128 عقل و خرد دعوت كننده به فهم و زيركى است.

6615 21-  العقل اقوى اساس. 1 128 عقل و خرد محكم‏ترين اساس و پايه است.

6616 22-  العقل افضل مرجوّ. 1 129 عقل برترين اميدواريهاست.

6617 23-  العقل يحسن الرّويّة. 1 133 عقل فكر و انديشه را نيكو كند.

6618 24-  العاقل يطلب الكمال، الجاهل يطلب المال. 1 153 عاقل و خردمند كمال را مى‏طلبد، و جاهل مال را.

6619 25-  العقل ينبوع الخير. 1 173 عقل چشمه خير و نيكى است.

6620 26-  العقل حفظ التّجارب. 1 177 عقل نگه داشتن تجربه‏هاست (يعنى عاقل كسى است كه تجربه‏ها را بخاطر بسپارد و در وقت خود به كار بندد).

6621 27-  العاقل يضع نفسه فيرتفع.

1 178 عاقل پست گرداند نفس خود را و فروتنى كند و در نتيجه بلند گردد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 141

6622 28-  العقل أحسن حلية. 1 204 عقل بهترين زيورها است.

6623 29-  العقل يوجب الحذر. 1 204 عقل لازم كند حذر و پرهيز را.

6624 30-  العقل مركب العلم. 1 205 عقل مركب علم و دانش است.

6625 31-  العقل حسام قاطع. 1 206 عقل شمشيرى است برّان (كه حق و باطل را از هم جدا كند).

6626 32-  العقل سلاح كلّ أمر. 2 210 عقل سلاح هر كارى است.

6627 33-  العاقل مهموم مغموم. 1 237 عاقل پيوسته اندوهناك و غمگين است (به خاطر كوتاهى‏ها و انديشه در سرانجامها...) 6628 34-  العقل اشرف مزيّة. 1 240 عقل شريف‏ترين مزيّت و برترى انسان است.

6629 35-  العاقل من احرز أمره. 1 281 عاقل كسى است كه كار خود را محكم و پابرجا كرده (يا دريافته) است.

6630 36-  اصطناع العاقل احسن فضيلة. 1 323 احسان كردن عاقل بهترين فضيلت است.

6631 37-  العقل ثوب جديد لا يبلى.

1 323 عقل جامه نو و تازه‏اى است كه كهنه نشود.

6632 38-  العاقل يعتمد على عمله، الجاهل يعتمد على أمله. 1 324 عاقل تكيه بر عمل خويش كند و جاهل و نادان تكيه بر آرزوى خويش.

6633 39-  العقل منزّه عن المنكر آمر بالمعروف. 1 328 عقل پاكيزه كننده است از كار زشت و دستور دهد به كار نيك.

6634 40-  العقل حيث كان آلف مألوف.

1 328 عقل هر جا كه باشد الفت دهنده و الفت گيرنده است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 142

6635 41-  العقل شجرة ثمرها السّخاء و الحياء. 1 329 عقل درختى است كه ميوه‏اش سخاوت و حياست.

6636 42-  العاقل من بذل نداه. 1 331 عاقل كسى است كه بخشش خويش را بذل كند.

6637 43-  العقل زين لمن رزقه. 1 336 عقل زيورى است براى آن كس كه روزيش شده است.

6638 44-  العقل فى الغربة قربة. 1 341 عقل در غربت خويشاوند است.

6639 45-  العقل رقىّ الى علّيّين. 1 350 عقل بالا برد انسان را به سوى مقام «عليّين» و جايگاه والا.

6640 46-  العاقل من صدّق اقواله أفعاله. 1 365 عاقل كسى است كه كارهايش گفتارش را تصديق كند.

6641 47-  العاقل من وقف حيث عرف.

1 366 عاقل كسى است كه به ايستد هر جا كه بشناسد (يعنى در بحث و مناظره و قضاوت و امثال آنها).

6642 48-  العاقل من يزهد فيما يرغب فيه الجاهل. 1 393 عاقل كسى است كه زهد ورزد در آنچه جاهل در آن رغبت كند.

6643 49-  العقل غريزة تزيد بالعلم و التّجارب. 2 32 عقل خصلتى است كه به سبب علم و تجربه‏ها افزون شود.

6644 50-  العاقل من هجر شهوته و باع دنياه بآخرته. 2 34 عاقل كسى است كه از شهوت دورى كند و دنياى خود را به آخرت بفروشد.

6645 51-  العاقل من تورّع عن الذّنوب و تنزّه من العيوب. 2 36 عاقل كسى است كه از گناهان پارسايى ورزد، و از عيبها پاكيزه باشد.

6646 52-  العقل و العلم مقرونان فى قرن‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 143

لا يفترقان و لا يتباينان. 2 46 عقل و علم در يك رسن به هم بسته‏اند، نه از هم جدا شوند و نه از هم دور شوند.

6647 53-  العاقل من احسن صنائعه و وضع سعيه فى مواضعه. 2 51 عاقل كسى است كه كارها (و احسانها) ى او نيكو باشد، و تلاش و كوشش خود را در جاى خود به كار برد.

6648 54-  العاقل اذا سكت فكّر، و اذا نطق ذكر، و اذا نظر اعتبر. 2 55 عاقل هنگامى كه خاموش باشد انديشه كند، و چون سخن گويد ذكر خدا كند، و چون نگاه كند پند گيرد.

6649 55-  العقل اغنى الغناء و غاية الشّرف فى الآخرة و الدّنيا. 2 57 عقل بى نياز كننده‏ترين توانگريها و نهايت شرف و بزرگوارى است در دنيا و آخرت.

6650 56-  العاقل من اتّهم رأيه و لم يثق بكلّ ما تسوّل له نفسه. 2 64 عاقل كسى است كه متّهم كند رأى و انديشه خود را، و اعتماد نكند به هر چه نفس او برايش آرايش دهد.

6651 57-  العاقل من وضع الاشياء مواضعها و الجاهل ضدّ ذلك. 2 79 عاقل كسى است كه هر چيزى را در جاى خود نهد، و جاهل و نادان بر خلاف اين است.

6652 58-  العاقل اذا علم عمل و اذا عمل اخلص و اذا اخلص اعتزل. 2 85 عاقل هنگامى كه دانا شد عمل كند، و چون عمل كند پاك و خالص كند، و چون خالص كرد، عزلت گزيند.

6653 59-  العقل اجمل زينة، و العلم اشرف مزيّة. 2 86 عقل زيباترين زيور است و علم و دانش شريف‏ترين مزيّت و برترى.

6654 60-  العقل اصل العلم و داعية الفهم. 2 91 عقل ريشه علم و دانش است، و انسان را به فهم و انديشه بخواند.

6655 61-  العاقل لا يفرط به عنف و لا يقعد به ضعف. 2 107

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 144

عاقل كسى است كه از حدّ نگذراند او را درشتى و درشت خويى، و نمى‏نشاند او را ناتوانى.

6656 62-  العقل منفعة و العلم مرفعة و الصّبر مدفعة. 2 117 عقل سود و منفعت آورد، و علم و دانش رفعت دهد، و صبر و بردبارى سبب دفع مصيبتها شود.

6657 63-  النّفوس طلقة لكنّ ايدى العقول تمسك اعنّتها عن النّحوس.

2 119 نفسها (همچون مركبى) آزاد و رهاست، ولى دستهاى عقل و خردهاست كه مهارشان را از بدبختيها و نحوستها نگه دارند.

6658 64-  العقل صاحب جيش الرّحمن و الهوى قائد جيش الشّيطان، و النّفس متجاذبة بينهما، فايّهما غلب كانت فى حيّزه. 2 137 عقل سردار لشكر خداى رحمان است، و هوا و هوس جلودار و فرمانده سپاه شيطان، و نفس انسانى را در اين ميان هر يك به سوى خود مى‏كشد، و هر كدام پيروز شد نفس در همان جايگاه او خواهد بود.

6659 65-  العقل و الشّهوة ضدّان و مؤيّد العقل العلم و مزيّن الشّهوة الهوى و النّفس متنازعة بينهما فأيّهما قهر كانت في جانبه. 2 137 عقل و شهوت هر دو مخالف يكديگرند، يارى دهنده عقل علم است، و آرايش دهنده شهوت هوا و هوس، و نفس در اين ميان مورد نزاع اين دو است، و هر كدام غلبه كرد نفس در طرف او خواهد بود.

6660 66-  العقل أنّك تقتصد فلا تسرف و تعد فلا تخلف، و اذا غضبت حلمت.

2 145 عقل اين است كه ميانه‏روى كنى و زياده‏روى نكنى، و وعده دهى و خلاف وعده نكنى، و هرگاه خشم كردى حلم ورزى و بردبارى كنى.

6661 67-  العقل يهدى و ينجى، و الجهل يغوى و يردى. 2 152

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 145

عقل راهنمايى كند و نجات دهد، امّا جهل و نادانى گمراه كند و هلاك گرداند.

6662 68-  العاقل من لا يضيع له نفسا فيما لا ينفعه، و لا يقتنى ما لا يصحبه.

2 155 عاقل كسى است كه ضايع نكند از خود نفسى را در آنچه سودش ندهد، و اندوخته نكند آنچه را همراه او نباشد.

6663 69-  العاقل من سلّم الى القضاء و عمل بالحزم. 2 162 عاقل كسى است كه تسليم قضاى الهى گردد، و در عين حال به احتياط و دورانديشى عمل كند.

6664 70-  العقل صديق محمود. 2 167 عقل دوستى است ستوده.

6665 71-  اعقل تدرك. 2 173 عاقل باش تا دريابى.

6666 72-  اطع العاقل تغنم. 2 175 از عاقل پيروى كن تا غنيمت يابى.

6667 73-  استرشد العقل و خالف الهوى تنجح. 2 184 راه راست را از عقل بطلب، و با هوا و هوس مخالفت كن تا رستگار شوى.

6668 74-  اعقل عقلك و املك امرك و جاهد نفسك و اعمل للآخرة جهدك.

2 211 خردمند گردان عقل خود را، و به دست گير كار خود را، و پيكار كن با نفس خود، و كار كن براى آخرت به قدر طاقت و كوشش خود.

6669 75-  اتّهموا عقولكم فانّه من الثّقة بها يكون الخطاء. 2 267 متّهم كنيد عقلهاى خود را كه به راستى در اثر اعتماد به آنها (و بدون مشورت با ديگران، و تكيه بر عقل خويش) است خطا كارى.

6670 76-  الا و انّ اللّبيب من استقبل وجوه الآراء بفكر صائب و نظر فى العواقب. 2 337 آگاه باشيد كه به راستى خردمند فرزانه كسى است كه به رأيهاى مختلف رو آورد، با فكرى درست و نگرشى در

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 146

عواقب و سرانجام كارها.

6671 77-  اين العقول المستصبحة لمصابيح الهدى. 2 364 كجايند خردهايى كه افروخته‏اند چراغهاى هدايت را 6672 78-  اغنى الغنى العقل. 2 370 بى‏نياز كننده‏ترين ثروتها عقل است.

6673 79-  اعقل النّاس من اطاع العقلاء.

2 374 عاقل‏ترين مردم كسى است كه از عاقلان پيروى كند.

6674 80-  افضل النّعم العقل. 2 377 برترين نعمتها عقل است.

6675 81-  اسعد النّاس العاقل. 2 376 خوشبخت‏ترين مردم انسان عاقل است.

6676 82-  اعقل الانسان محسن خائف.

2 387 عاقل‏ترين انسان نيكوكار ترسان (از خداى سبحان) است.

6677 83-  اعقل النّاس اقربهم من اللّه.

2 443 عاقل‏ترين مردم كسى است كه از ديگران به خدا نزديكتر باشد.

6678 84-  ادرك النّاس لحاجته ذو العقل المترفّق. 2 468 در ميان مردم كسى زودتر به خواسته خود مى‏رسد كه عاقل و نرمخو باشد.

6679 85-  افضل النّاس عقلا احسنهم تقديرا لمعاشه، و اشدّهم اهتماما باصلاح معاده. 2 472 برترين مردم از نظر عقل كسى است كه اندازه‏گيرى زندگيش از ديگران بهتر، و اهتمام و تلاشش در اصلاح معاد خود از همگان سخت‏تر باشد.

6680 86-  افضل حظّ الرّجل عقله ان ذلّ اعزّه، و ان سقط رفعه، و ان ضلّ أرشده و ان تكلّم سدّده. 2 477 برترين بهره مرد عقل او است، اگر خوار شود او را عزيز گرداند، و اگر بيفتد بلندش كند، و اگر گم شود به راه راست هدايتش كند، و اگر سخن گويد او را استوار و پابرجا نمايد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 147

6681 87-  انّ اللّه سبحانه يحبّ العقل القويم و العمل المستقيم. 2 494 به راستى كه خداى سبحان عقل درست و عمل مستقيم را دوست مى‏دارد.

6682 88-  انّ الزّهد فى الجهل بقدر الرّغبة فى العقل. 2 503 به راستى كه بى‏رغبتى در جهل و نادانى به اندازه رغبت در عقل (نيكو) است.

6683 89-  انّ من رزقه اللّه عقلا قويما و عملا مستقيما فقد ظاهر لديه النّعمة و اعظم عليه المنّة. 2 543 به راستى كسى را كه خداوند عقلى درست و عملى مستقيم روزى كرده، نعمت خود را بر او آشكار، و منّت خويش را بر او بزرگ گردانده است.

6684 90-  انّ العاقل من عقله فى ارشاد و من رأيه فى ازدياد، فلذلك رايه سديد و فعله حميد. 2 543 به راستى عاقل كسى است كه عقل او در راه ارشاد است و رأى و انديشه‏اش در حال فزونى و ازدياد، و از اين رو رأى و انديشه‏اش استوار، و كارش ستوده است.

6685 91-  انّ العاقل من نظر فى يومه لغده، و سعى فى فكاك نفسه و عمل لما لا بدّ له منه و لا محيص له عنه.

2 557 به راستى كه عاقل كسى است كه در امروزش به فكر فرداى خويش است، و تلاش در آزادى نفس خويش دارد، و براى آنچه چاره‏اى از آن ندارد، و گريزى از آن نيست، كار مى‏كند.

6686 92-  انّما العقل التّجنّب من الاثم و النّظر فى العواقب و الاخذ بالحزم.

3 84 جز اين نيست كه عقل عبارت است از دورى گزيدن از گناه، و انديشه كردن در سرانجامها، و فرا گرفتن احتياط و دورانديشى در كارها.

6687 93-  اذا قلّت العقول كثر الفضول.

3 132 هرگاه عقلها كم شود، زيادتيها (در گفتار و زياده‏رويها) بسيار شود.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 148

6688 94-  اذا اراد اللّه بعبد خيرا منحه عقلا قويما و عملا مستقيما. 3 167 هرگاه خداوند در باره بنده‏اى خير و خوبى خواهد، عطا كند به او عقلى درست و عملى راست و پا برجا.

6689 95-  بالعقل يستخرج غور الحكمة. 3 204 به وسيله عقل است كه پايان حكمت و فرزانگى بيرون آيد.

6690 96-  بالعقل تنال الخيرات. 3 205 با عقل است كه خيرات و نيكى‏ها به دست آيد.

6691 97-  بالعقل صلاح البريّة. 3 206 به وسيله عقل وضع مردم رو به راه شود.

6692 98-  بالعقول تنال ذروة العلوم.

3 221 به وسيله عقلهاست كه آدمى به قلّه علوم دست يابد.

6693 99-  بالعقل صلاح كلّ امر. 3 234 صلاح هر كار به وسيله عقل است.

6694 100-  تمام العقل استكماله. 3 276 تمامى عقل و خرد، كامل گرداندن و به كمال رساندن آن است.

6695 101-  تزكيه الرّجل عقله. 3 278 پاكيزگى مرد، به عقل و خرد او است.

6696 102-  ثمرة العقل الاستقامة. 3 322 ميوه عقل، استقامت و پايدارى (در كارها) است.

6697 103-  ثمرة العقل لزوم الحقّ. 3 325 ميوه عقل ملازم بودن با حق است.

6698 104-  بالعقل كمال النّفس. 3 234 به وسيله عقل است كمال نفس انسانى.

6699 105-  ثلاث من كنّ فيه كمل ايمانه: العقل و الحلم و العلم. 3 335 سه چيز است كه در هر كس باشد ايمانش كامل است: عقل و بردبارى و علم.

6700 106-  ثروة العاقل فى علمه و عمله.

3 351 دارايى و توانگرى عاقل، در علم و عمل او است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 149

6701 107-  ثلاث يمتحن بها عقول الرّجال هنّ: المال و الولاية و المصيبة. 3 337 سه چيز است كه به وسيله آنها عقلهاى مردان آزمايش شود و آنها عبارت است از: مال و فرمانروايى و مصيبت.

6702 108-  ثلاثة تدلّ على عقول اربابها: الرّسول و الكتاب و الهديّة. 3 343 سه چيز است كه دلالت و راهنمايى مى‏كند بر عقل صاحب آن: پيك، نامه، هديه.

6703 109-  حسن العقل جمال الظّواهر و البواطن. 3 382 نيكويى عقل، زيبايى آشكار و درون است.

6704 110-  حسب الرّجل عقله، و مروءته خلقه. 3 401 حسب مرد (كه بدان بايد افتخار ورزد) عقل او است، و مردانگى او اخلاق او است.

6705 111-  حدّ العقل النّظر فى العواقب و الرّضا بما يجرى به القضاء. 3 404 حدّ و انتهاى عقل، نظر و انديشه كردن در عواقب كارهاست، و راضى بودن بدانچه تقدير الهى بر آن جارى گردد.

6706 112-  حدّ العقل الانفصال عن الفانى و الاتّصال بالباقى. 3 405 حدّ عقل جدا شدن از دنياى فانى، و پيوستن به سراى باقى و پايدار است.

6707 113-  حفظ العقل بمخالفة الهوى و العزوف عن الدّنيا. 3 409 نگهدارى عقل به مخالفت كردن با خواهشها و روى گردانيدن از دنياست.

6708 114-  خير المواهب العقل. 3 420 بهترين موهبتهاى الهى عقل است.

6709 115-  خفّت عقولكم و سفهت حلومكم، فانتم غرض لنابل، و اكلة لآكل، و فريسة لصائل. 3 455 عقلهاتان سبك و فكرهاتان سفيهانه است، پس هدف خوبى براى تيراندازان، و لقمه خوبى براى خورندگان، و شكارى هستيد براى حمله كنندگان (اين سخنان را در مذمت مردم بصره فرموده).

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 150

6710 116-  حسن العقل افضل رائد. 3 386 عقل نيكو، برترين پيشرو و راهنما است.

6711 117-  دولة العاقل كالنّسيب يحنّ الى الوصلة. 4 10 دولت عاقل مانند خويشاوندى است كه اشتياق به پيوند دارد.

6712 118-  ذو العقل لا ينكشف الّا عن احتمال و اجمال و افضال. 4 31 انسانى كه داراى عقل است گشوده نشود و ظاهر نگردد حال او، مگر از تحمل نمودن، و نيكى كردن، و بخشش نمودن.

6713 119-  ربّما عمى اللّبيب عن الصّواب. 4 82 بسا باشد كه خردمند از راه درست نابينا گردد.

6714 120-  رأى العاقل ينجى. 4 95 انديشه و رأى عاقل، نجات بخش است.

6715 121-  رزانة العقل تختبر فى الرّضا و الحزن. 4 101 سنگينى و وقار عقل آزمايش شود در خوشنودى و اندوه (كه در هر حال سنگينى و متانت خود را حفظ كند).

6716 122-  زين الدّين العقل. 4 109 زيور دين عقل است.

6717 123-  زلّة العاقل محذورة. 4 111 لغزش عاقل محذور است و بايد از آن برحذر بود و پرهيز كرد.  6718 124-  زلّة العاقل شديدة النّكاية.

4 111 لغزش عاقل، زخم سختى است.

6719 125-  زيادة العقل تنجى. 4 112 بسيارى عقل نجات بخش است.

6720 126-  ستّة تختبر بها عقول الرّجال: المصاحبة و المعاملة و الولاية و العزل و الغنى و الفقر. 4 138 شش چيز است كه عقل مردان بدانها آزمايش شود: هم نشينى، داد و ستد، فرمانروايى، معزول شدن، دارايى، نادارى.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 151

6721 127-  ستّة تختبر بها عقول النّاس: الحلم عند الغضب، و الصّبر عند الرّهب، و القصد عند الرّغب، و تقوى اللّه فى كلّ حال، و حسن المداراة، و قلّة المماراة. 4 139 شش چيز است كه آزمايش شود بدانها عقلهاى مردمان: بردبارى در هنگام خشم، شكيبايى در هنگام ترس، ميانه‏روى در هنگام ميل و خواهش، تقواى الهى در هر حال، خوب مدارا كردن، كمى جدال و ستيزه.

6722 128-  صلاح البريّة العقل. 4 196 اصلاح مردمان به عقل و خرد است.

6723 129-  صاحب العقلاء تغنم، و اعرض عن الدّنيا تسلم. 4 204 با عاقلان و خردمندان مصاحبت كن تا غنيمت يابى، و از دنيا روى بگردان تا سالم بمانى.

6724 130-  صديق كلّ امرء عقله، و عدوّه جهله. 4 210 دوست هر انسانى عقل او است و دشمنش جهل و نادانيش.

6725 131-  ضلال العقل يبعّد من الرّشاد و يفسد المعاد. 4 229 گمراهى عقل انسان را از راه راست دور گرداند، و معاد و روز جزا را فاسد كند.

6726 132-  ضروب الامثال تضرب لاولى النّهى و الالباب. 4 229 اقسام مثلها (كه در قرآن و سخنان بزرگان است) براى صاحبان عقلها و خردها زده مى‏شود.

6727 133-  ضلال العقل اشدّ ضلّة، و ذلّة الجهل اعظم ذلّة. 4 235 گمراهى عقل سخت‏ترين گمراهى است، و خوارى نادانى بزرگترين خوارى.

6728 134-  ظنّ ذوى النّهى و الالباب اقرب شي‏ء من الصّواب. 4 279 گمان عاقلان و خردمندان نزديكترين چيزها است به درستى و صواب.

6729 135-  عليك بالعقل فلا مال اعود منه. 4 287 بر تو باد به ملازمت عقل كه هيچ مالى‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 152

سودمندتر از آن نيست.

6730 136-  عداوة العاقل خير من صداقة الجاهل. 4 351 دشمنى عاقل بهتر است از رفاقت و دوستى جاهل و نادان. (دشمن دانا به از نادان دوست) 6731 137-  عقل المرء نظامه، و ادبه قوامه، و صدقه امامه، و شكره تمامه.

4 364 عقل مرد نظام او است، و ادب او قوامش، و راستيش امام و راهنماى او، و شكر و سپاسش نشانه تمام و كمال او است.

6732 138-  عنوان فضيلة المرء عقله و حسن خلقه. 4 366 سرلوحه برترى و فضيلت آدمى عقل و اخلاق نيكوى او است.

6733 139-  غاية المرء حسن عقله. 4 372 نهايت آدمى عقل نيكوى او است.

6734 140-  غاية الفضائل العقل. 4 374 نهايت همه فضائل، عقل و خرد است.

6735 141-  غريزه العقل تأبى ذميم الفعل. 4 379 غريزه و خصلت عقل و خرد، از كار زشت و نكوهيده سر باز مى‏زند.

6736 142-  غرّ عقله من اتبعه الخدع.

4 381 عقل خود را فريب داده كسى كه به دنبال آن مكرها و نيرنگها را آورده.

6737 143-  غطاء العيوب العقل. 4 389 پرده عيبها عقل است.  6738 144-  فقد العقل شقاء. 4 413 نداشتن عقل بدبختى است.

6739 145-  قد يضلّ العقل الفذّ. 4 469 گاه است كه عقل تك و تنها گمراه مى‏كند (و نبايد به عقل تنها بدون مشورت با ديگران اكتفا كرد).




|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند

.متشگرم از خداوند ارزوی توفیق برایتان دارم






آمار مطالب

:: کل مطالب : 633
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :

RSS

Powered By
loxblog.Com