با شكست سنگين يهود و حاميانشان بدست حضرت ، آتش خشم غربى هاى مسيحى شعلهور مى شود و آنها با سرعت عليه حضرت و مسلمانان اعلان جنگ مى كنند . اما خبر حادثه غير منتظره بزرگى ، همه نقشه ها را ، نقش بر آب مى سازد : فرود حضرت عيسى مسيح از آسمان به زمين ! اين واقعه كه يكى از نشانه هاى بزرگ عصر ظهور ، براى جهانيان است ، شادى و سرور همه مسلمانان و مسيحيان را فراهم مى آورد . از احاديث ما مى توان حدس زد كه احتمالا حضرت مسيح همان كسى است كه بين حضرت مهدى و غربى ها ميانجيگرى مى كند تا قرارداد صلحى براى مدت هفت سال ميان طرفين بسته شود : " بين شما و روميان چهار پيمان صلح بسته شود . چهارمين پيمان بدست مردى از فرزندان " هرقل " صورت گيرد و هفت سال پايدار ماند . مردى از قبيله عبدالقيس به نام مستور فرزند غيلان از رسول خدا پرسيد : چه كسى در آن روز امام و پيشواى مردم خواهد بود ؟ حضرت فرمود : مهدى از فرزندان من ، مردى كه چهل ساله مى نمايد ، چهره اى همچون ستاره درخشان ، خالى بر گونه را ست ، دو عباى قطوانى ( عباى قطوانى عبائى است سفيد كه در محلى به نام قطوان در كوفه بافته مى شود . ) بر دوش و از جلوه و شكوهى همچون مردان بزرگ بنى اسرائيل برخوردار است ، او گنجهاى زمين را بيرون كشد و شهرهاى شرك را آزاد سازد " ( المعجم : 1 / 338 ) بر پايه احاديث ، اين پيمان صلح پس از دو ، سه يا هفت سال از طرف غربيها شكسته مى شود و شايد دليل آن وحشت فراوان آنها از موج عظيمى است كه مسيح ( عليه السلام ) در ميان غربى ها ايجاد مى كند ، بگونه اى كه بسيارى از آنان پذيراى اسلام گشته و از هواداران امام زمان ( عج ) مى گردند . از همين رو اروپائيان پيمان صلح را نقض كرده و با جمع آورى امكانات خود ، در قالب يك ميليون نيروى نظامى ، دست به هجوم غافلگيرانه و گسترده اى به منطقه شام و فلسطين مى زنند : " آنان دست به مكر و حيله زنند و با هشتاد لشكر ، هر لشكر مركب از دوازده هزار نفر به سوى شما آيند " ( البخارى : 4 / 123 ) .
در اين نبرد بزرگ ، مسيح ( عليه السلام ) آشكارا موضع خود را در دفاع از مهدى موعود ( عج ) اعلام مى كند و پشت سر آن حضرت در قدس شريف به نماز مى ايستد . جنگ اروپائيان با حضرت در همان محورهاى جنگ قبلى حضرت با سفيانى و نبرد فتح قدس به وقوع مى پيوندد يعنى از عكا در فلسطين تا انطاكيه در تركيه و از دمشق تا قدس و مرج دابق . اما سرانجام شكست سنگين ، نصيب روميان و فتح و پيروزى از آنِ مسلمانان مى گردد . پس از اين پيروزى ، دروازه هاى اروپا و غرب مسيحى به روى حضرت گشوده مى شود . به نظر مى رسد كه پس از اين حوادث ، مردم بسيارى از كشورهاى اروپائى با شورش عليه دولتهاى خود كه مخالف حضرت مسيح و حضرت مهديند ، اقدام به تشكيل حكومتهائى با هوادارى از آن دو فرستاده خدا مى كنند .
بعد از فتح اروپا و فرمانروائى حضرت بر آن سرزمين و مسلمان شدن بيشتر مردم ، مسيح ( عليه السلام ) رحلت مى كند و حضرت مهدى ( عليه السلام ) همراه مسلمانان بر پيكر او نماز مى گزارند . روايات مى گويند : امام ( عليه السلام ) مراسم دفن و نماز را آشكارا و در حضور
مردم انجام مى دهد ، تا همچون بار اول درباره اش سخن ناروا نگويند . سپس پيكر پاك او را در پارچه اى كه دستباف مادرش مريم صديقه ( عليها السلام ) است كفن نموده و در جوار مزار شريف او در قدس و بر اساس روايتى ديگر ، در جوار پيامبر خدا در مدينه به خاك مى سپارد .
پس از فتح جهان و تشكيل دولت واحد ، امام ( عليه السلام ) جهت تحقق اهداف الهى در ميان ملت هاى مختلف دست به اقدامات گوناگون مى زند . او براى تعالى و شكوفائى زندگى مادى و تحقق رفاه همگان اقدام نموده و در گسترش فرهنگ و دانش ، و بالا بردن سطح آگاهى دينى و دنيايى مردم مى كوشد . طبق برخى روايات ، نسبت دانشى كه آن حضرت بر علوم مردم مى افزايد ، نسبت 25 به 2 است ، يعنى اگر مردم تا آن زمان دو بخش از دانش را دارا باشند ، 25 بخش ديگر را بر آن افزوده و در مجموع دانش بشر به 27 درجه ارتقاء مى يابد .
همچنين در زمان حضرت ، ساكنان زمين به كرات ديگر آسمان راه مى يابند و حتى مرحله اى از درهاى عالم غيب به روى اين جهان مادى ، گشوده مى شود ، و افرادى از بهشت به زمين بازمى گردند تا براى مردم آيت و نشانه اى الهى باشند ، علاوه بر آن شمارى از پيامبران و امامان ( عليهم السلام ) به زمين بازگشته و تا زمانى كه خداوند اراده كند ، به حكمرانى مى پردازند . در اين زمان جنبش دجّال ملعون و فتنه و آشوب او كه يك حركت فريبنده و انحرافى ست آغاز مى گردد ، او با بهره گيرى از پيشرفت رفاه و علومى كه در زمان امام ( عليه السلام ) صورت گرفته براى فريب پسران ، دختران و زنان كه بيشترين پيروانش را تشكيل مى دهند ، از ابزار و روش هاى مدرن شعبده استفاده مى كند . دجال با بهره گيرى از نيرنگ هاى خود موجى از فتنه و آشوب در جهان بوجود مى آورد و بسيارى از مردم ، فريبكارى هاى او را باور مى كنند ، اما حضرت
نيرنگ هاى وى را آشكار ساخته و به زندگى او و هوادارانش خاتمه مى دهد . اين دورنمائى از آغاز حركت و انقلاب جهانى حضرت مهدى موعود ( عليه السلام ) بود . اما آشكارترين حوادث و رويدادهاى قبل از ظهور چنين است : ابتدا ، فتنه اى بر امت اسلام وارد مى شود كه احاديث ما ، آن را آخرين و سخت ترين فتنه توصيف مى كنند اين فتنه با ظهور امام ( عليه السلام ) برطرف مى گردد . نكته قابل توجه آن است كه ويژگيهاى كلى اين فتنه با توطئه سلطه غربى ها بر كشورهاى مسلمان و كشورهاى شرقى هم پيمان آنان در آغاز اين قرن ، تطبيق مى كند ، فتنه اى كه تمام كشورهاى اسلامى و اعضاء خانواده آنان را در برمى گيرد : " هيچ خانه اى و هيچ مسلمانى از شر آن فتنه در امان نماند . " (المعجم : 1 / 81 ) ملت هاى كفرپيشه بر كشورهاى مسلمان هجوم مى آورند آنچنانكه گرسنگان آزمند بر سفره چرب و رنگين حمله مى كنند : " به هنگام آن فتنه و آشوب ، گروهى از غرب و گروهى از شرق وارد شده و سرنوشت امت مرا بدست گيرند . " ( المعجم : 2 / 218 ) يعنى بر كشورهاى مسلمان حكومت كنند .
اين فتنه از سرزمين شام ، سرزمينى كه دشمنان ما سلطه استعمارى سياه خويش را از آنجا آغاز نموده ، و آن را كانون پرتو تمدن مى نامند ، شروع مى شود و در پايان به فتنه اى تبديل مى گردد كه در احاديث ما به " فتنه فلسطين " معروف است ، سرزمين شام در آن زمان به آبِ درونمشك تشبيه شده كه لحظه اى آرام وقرارندارد : " چون فتنه فلسطين برپا شود منطقه شام آشفته و بى قرار گردد ، همچون آب درون مشك ! سپس فتنه برطرف شود در حالى كه شما اندك و پشيمانيد . " ( ابن حماد ص 139 )
يعنى آنقدر به دست دشمنان وبه دست يكديگركشته مى شويدكه اندك مى شويد . بر پايه احاديث در آن زمان ، فرزندان مسلمانان چنان با فرهنگ اين فتنه آميخته و تربيت مى شوند كه فرهنگى جز فرهنگ فتنه گران را نمى شناسند . و حكومت هاى ستمگر با احكام كفر بر مسلمانان حكمرانى نموده و آنان را به فجيع ترين وضع شكنجه مى كنند . در احاديث ، بانيان اين فتنه ، روميان ( غربيها ) و ترك ها كه ظاهراً مراد از آن روسها هستند ، معرفى شده اند . وقتى حوادث بزرگ سال ظهور رخ مى دهد ، فتنه گران نيروهاى خود را در منطقه رمله فلسطين و در سمت انطاكيه در ساحل تركيه ، سوريه و در سمت عربستان ، در مرزهاى سوريه ، عراق و تركيه مستقر مى كنند : " زمانى كه روم وترك ( غرب وروسيه ) عليه شما به پا خيزند و آنان با يكديگر نيز درگير شوند ، جنگ و كشتار در جهان رو به افزايش رود ، هواداران ترك ها ، پيشروى كرده و در جزيرة العرب مستقر گردند و افراطيون غربى در منطقه رمله فلسطين موضع گيرند " ( المعجم : 1 / 326 ) . بر اساس اين احاديث ، آغاز ظهور آن بزرگوار از مشرق زمين خواهد بود : " نقطه آغاز ظهور او از سى مشرق است و چون آن هنگام فرا رسد ، سفيانى خروج كند . " ( المعجم : 5 / 235) يعنى ، فراهم ساختن زمينه ظهور آن حضرت ، به دست نژاد سلمان فارسى است . همانها كه به دارندگان پرچم هاى سياه معروفند و نهضت آنان به رهبرى مردى از قم برپا مى گردد : " مردى از قم مردم را به حق دعوت كند . گروهى گرد او جمع شوند كه دلهاشان چون قطعه هاى آهن استوار و پولادين و در برابر تندبادها و طوفانها استوارند . از نبرد ، خسته و افسرده نشده و ترس و وحشت برايشان مفهومى ندارد . همواره بر خدا توكل كنند و فرجام نيكو از آن تقوا پيشگان است . " ( بحار : 60 / 216 )
آنان پس از قيام و نهضتشان ، از دشمنان ( ابرقدرتها ) مى خواهند كه در امورشان دخالت نكنند ولى نمى پذيرند : " حق را مى جويند ، اما به آنان سپرده نمى شود ، بار ديگر خواستار آن شوند ، اما راه به جائى نبرند ، با مشاهده اين وضع سلاح بر دوش گرفته ، و به مبارزه روى آورند . آنگاه حقوقشان را به رسميت شناسند ، اما اين بار ، آنها نپذيرند ، تا دست به قيام زنند . و پرچم نهضت را رها نكنند تا به دست صاحب شما ( يعنى حضرت مهدى ( عليه السلام ) ) بسپارند . كشته هاى آنان شهيدند ( المعجم : 3 / 269 ) . " به گفته روايات دو شخصيت موعود به نامهاى خراسانى كه فقيه يا رهبر سياسى است و شعيب بن صالح ، جوانى گندم گون ، با ريش كم پشت از اهالى رى ، كه فرمانده نظامى است ظهور مى كنند و پرچم خود را به امام ( عليه السلام ) تسليم و در حركت ظهور حضرت ، با سپاه او مشاركت كرده و شعيب بن صالح به فرماندهى كل نيروهاى حضرت منسوب مى شود . همچنين روايات حركتى را به تصوير مى كشند كه در سوريه و توسط عثمان سفيانى آغاز مى شود . او از هواداران غرب و هم پيمان يهوديان است و تمام سوريه و اردن را تحت فرمان خود قرار مى دهد : " خروج سفيانى حتمى است ، اين خروج از آغاز تا پايان ، پانزده ماه به طول انجامد . شش ماه آن را به جنگ و كشتار پردازد و وقتى پنج منطقه را به تصرف خود درآورد ، تنها مى تواند نه ماه بر آن مناطق فرمانروائى كند ، نه يك روز بيشتر ! " (المعجم : 3 / 462 ) طبق احاديث ، مناطق پنجگانه علاوه بر سوريه و اردن ، احتمالا لبنان را نيز در برگيرد ، ولى وحدتى كه سفيانى ايجاد مى كند ، وحدت نامباركى است كه هدف آن ايجاد يك خط دفاع عربى در برابر اسرائيل و پايگاهى براى مقابله با ايرانيانى است كه زمينه ساز حكومت حضرت مهدى ( عليه السلام ) هستند .
بهمين خاطر سفيانى اقدام به اشغال عراق نموده و نيروهايش را وارد آن مى كند : " او تعداد يكصد و سى هزار نيرو به طرف كوفه اعزام و در محلى بنام " روحاء " و " فاروق " مستقر سازد ، سپس شصت هزار تن از آنان روانه كوفه شده و در محل مقبره حضرت هود ( عليه السلام ) در " نخيله " فرود آيند . . . گويا من ، سفيانى ( يا همراه و يار او ) را مى بينم كه ميان خانه هاى شما در كوفه است و منادى او بانگ برمى آورد كه هر كس سر يك شيعه على را بياورد هزار درهم جايزه دارد ! در اين هنگام ، همسايه بههمسايه اش حملهور شده و مى گويد او از شيعيان على است . " ( 1 ) منطقه حجاز به خاطر درگيريهاى داخلى از داشتن يك حكومت قدرتمند بى بهره مى شود . به همين خاطر سفيانى مأموريت مى يابد تا عازم حجاز شده و دولت ضعيف آنجا را تقويت نمايد تا آمادگى لازم براى سركوبى نهضت حضرت مهدى ( عج ) بدست آيد ، چرا كه علامتهاى ظهور آن حضرت آشكار و زبانزد مردم مى شود و همه در انتظار نهضت رهائى بخش او چشم به راه حوادث مكه مى دوزند . نيروهاى سفيانى وارد مدينه مى شوند و با دست زدن به يك رشته عمليات ، موجب فساد و تباهى گسترده در شهر مى گردند . " قيام قائم آل محمد ( عج ) از شهر مكه آغاز مى گردد " اين خبر به سرعت در تمام نقاط عالم منتشر مى شود . لشكر سفيانى بلافاصله به سمت مكه حركت مى كند ( المعجم : 3 / 481 ) ، اما معجزه اى كه پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) در مورد سپاه سفيانى وعده داده ، به وقوع مى پيوندد : سپاه او قبل از رسيدن به مكه در زمين فرو مى رود و نابود مى شود : " پناهنده اى به خانه خدا پناه برد ، آنگاه سپاهى به سوى او رهسپار شود ، اما همين كه به بيابان مدينه رسند ، در زمين فرو روند . " ( المعجم : 1 / 481 ) سفيانى پس از تحمل دو شكست خود ، يكى در عراق به دست ايرانى ها و يمنى ها ، و ديگرى در حجاز بواسطه معجزه ، عقب نشينى كرده و باقيمانده نيروهاى خود را داخل سرزمين شام جمع مى كند تا براى مقابله با پيشروى سپاه امام به طرف دمشق و قدس ، آماده شود .
احاديث ما ، نبرد ياران امام زمان ( عج ) با سپاه سفيانى را حماسه اى بزرگ توصيف مى كنند كه از عكا تا صور و انطاكيه در ساحل درياى مديترانه و از دمشق تا طبريه و قدس در جبهه داخلى امتداد دارد . در اين نبرد بزرگ ، غضب الهى بر سفيانى و هم پيمانان يهودى و رومى اش ( غربى ها ) فرود آمده و پس از شكستى سخت و كوبنده ، سفيانى اسير و كشته مى شود . امام زمان ( عليه السلام ) به همراه مسلمانان وارد قدس مى گردد . روايات از نهضت ديگرى خبر مى دهند كه زمينه ساز حكومت حضرت بوده و در يمن پديد مى آيد . رهبر آن نهضت مورد ستايش قرار گرفته و يارى او بر مسلمانان واجب شمرده شده است : " هيچ پرچمى همچون پرچم يمانى هدايتگر نيست ، پس از خروج او فروش سلاح به مردم حرام شود پس به يارى او بشتابيد ، سرپيچى از او بر هيچ مسلمانى جايز نيست و هر كس چنين كند اهل آتش خواهد
يك حديث ، از ورود نيروهاى يمنى به عراق خبر مى دهد كه جهت يارى ايرانيان در برابر نيروهاى سفيانى دست به كار مى شوند و ظاهراً سپاه يمانى در يارى حضرت ( عليه السلام ) در حجاز نيز نقش مهمى ايفاء مى كنند . حضرت ( عليه السلام ) از كشور مصر بعنوان يك پايگاه مهم فرهنگى و تبليغى در سطح جهان بهره مى گيرد ، ورود آن حضرت و يارانش به مصر چنين بيان شده است : " آنگاه آنان ( مهدى ( عليه السلام ) و يارانش ) وارد مصر شوند و حضرت بر فراز منبر با مردم سخن گويد . زمين بر اثر عدل و داد رونق و نشاط تازه اى گيرد ، و آسمان باران رحمت خود را فرو بارد ، درختان بارور شده و زمين گياهانش را بروياند و زينت بخش ساكنان خود گردد ، حيوانات وحشى بگونه اى در آرامش و امنيت بسر برند كه همچون حيوانات اهلى ، همه جا آسوده به چرا پردازند . علم و دانش دل مردم با ايمان را چنان روشن كند كه هيچ مؤمنى از نظر علمى به برادر دينى اش نياز پيدا نكند . آرى ، آن روز ، اين آيه قرآن همه جا جلوه گر شود كه مى فرمايد " يغنى الله كلا من سعته " ( خداوند همگان را از غناى بى كران خويش توانگر سازد ) " ( المعجم : 5 / 83 - آيه قرآن : نساء / 130 )
احاديث دوران ظهور مى گويند كه يهوديان در آخر الزمان روى زمين فتنه و فساد مى كنند و به طغيان و برترى جوئى كشيده مى شوند ، همانطور كه خداوند در قرآن بيان نموده اما سرانجام به دست پرچمدارانى از خراسان نابود مى گردند :
" چيزى نمى تواند آنان را از تصميم خود بازگرداند تا آنكه درفش هاى خود را در ايلياء به اهتزاز درآورند . " (مسند احمد : 2 / 365 ) منظور از ايلياء ، همان قدس است .
اين بار ، شيعيان و ايرانيان هستند كه خداوند متعال آنان را عليه يهوديان برخواهد انگيخت : " ما بندگان نيرومندى از خود را عليه شما برانگيزيم " ( اسراء / 5 . ) . شايد منظور اين باشد كه ايرانيان و شيعيان بخش قابل توجهى از سپاه حضرت ( عج ) را در فتح قدس تشكيل خواهند داد .
احاديث ، جزئيات سركوب يهوديان را معين نكرده اند و نگفته اند كه اين حادثه در يك مرحله اتفاق خواهد افتاد يا در چند مرحله ؟ قبل يا بعد از ظهور ؟ ولى سرانجام كار يهوديان را چنين توصيف مى كنند كه نابودى آنان به دست تواناى حضرت و سپاهيانش در يك درگيرى شديد اتفاق مى افتد ، و اين در زمانى ست كه " عثمان سفيانى " حاكم سرزمين شام ، پيش مرگ يهوديان و رومى ها شده و در خط مقدم دفاعى آنها قرار گيرد . بنا به نقل روايات ، امام زمان ( عليه السلام ) نسخه هاى اصلى تورات را از درون غارى در انطاكيه و كوهى در فلسطين و درياچه طبريه بيرون مى آود و با استناد به آن يهوديان را محكوم و نشانه ها و معجزاتى را براى آنان آشكار مى سازد . برخى از يهوديان كه پس از آزادى قدس زنده مانده اند ، به حضرت ايمان مى آورند و كسانى كه ايمان نمى آورند از سرزمين هاى عربى اخراج مى گردند ( المعجم : 1 / 344 ) . به طورى كه از احاديث برمى آيد ، كمى قبل از ظهور حضرت ، جنگى جهانى رخ مى دهد كه ريشه در منطقه شرق عالم دارد " جنگها در زمين فراوان شود " از بعضى احاديث چنين فهميده مى شود كه اين جنگ بصورت جنگهاى منطقه اى است و در سال ظهور اتفاق مى افتد و خسارتهاى آن نيز متوجه آمريكا و اروپا مى شود :
" آتش ، در مغرب زمين همچون شعله اى كه از هيزم فراوان زبانه كشد ، بالا رود " ( المعجم : 5 / 223 ) " بين مردم شرق و غرب و حتى ميان مسلمانان ايجاد اختلاف شود ، و مردم در اثر هراس و وحشتى كه دارند با رنج و گرفتارى سختى روبرو شوند " ( المعجم : 3 / 214 )
همچنين روايات خبر مى دهند كه زيانهاى جانى اين جنگ كه با بيمارى طاعون ، پيش از جنگ و بعد از آن همراه است ، دو سوم ساكنان زمين را در برمى گيرد ، اين خسارتها به شكل مستقيم گريبانگير مسلمانان نمى شود : " حادثه ظهور ، رخ ندهد مگر آنكه دو سوم مردم جهان از بين روند ، پرسيديم : وقتى دو سوم مردم از بين روند چه كسى باقى مى ماند ؟ فرمود : آيا شما نمى خواهيد جزء يك سوم باقيمانده باشيد ؟ " ( المعجم : 3 / 440 ) پاره اى از روايات ، اشاره دارند كه اين نبرد در چند مرحله انجام مى پذيرد ، و آخرين مرحله آن بعد از ظهور حضرت مهدى ( عليه السلام ) و آزاد سازى حجاز و ورود حضرت به عراق خواهد بود . البته آزاد نمودن حجاز مربوط به نابسامانى و خلأ سياسى و بحران حكومت آن ديار و حوادث ديگرى است كه مشروح آن در فصلهاى بعد خواهد آمد . انشاء الله