در بیان وفات مادر یوسف ع


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم از مطالب دینی مذهبی که حقیر مطالعه وجهت مطالعه شما عزیزان در وب سایت قرار داده ام بهره مند باشید از خداوند ارزوی توفیق تمام مسلمین خصوصا شیعیان علی ع را دارم
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





در بیان وفات مادر یوسف ع
نویسنده : محمدرضا عباسیان 09148023199
تاریخ : یک شنبه 9 فروردين 1394

در بيان وفات راحيل مادر حضرت يوسف (ع)
القصه- چون راحيل دل از حيات برکند و دانست که از اين مهلکه جان به سلامت بيرون نخواهد برد يعقوب را بخواند و اشک
صفحه 130 از 542 www.Ghaemiyeh.com تفسير حدائقالحقائق (قسمت سوره يوسف) مرکز تحقيقات رايانهاي قائميه اصفهان
حسرت در فراق آن حضرت بر جبين راند و گفت اي محرم راز، و اي همدم هم آواز، من چشم از دنيا فراز ميکنم، و سفر آخرت
را ساز مينمايم، اکنون وداع تو و فرزندان ميکنم، و تا قيامت در پرده غيب متواري ميمانم، اگر ميخواهي که تا در گور از تو
بيرحمان اسير مگذار، که فرزند بيمادر نزد پدر و خويشان، خوار «2» خوشنود باشم فرزندان مرا نيکو دار و يتيمان مرا در در دست
و بيمقدار ميباشد، زنهار روا نداري که برادران بر جگرگوشگان من درشتي کنند، و برين فقيرکان، ستم و درشتي نمايند، اکنون
وصيّت با تو، آن دارم که همواره روح و روان مرا باحسان به نسبت باين فرزندان شاد ميدار و در هيچ حال اين وصيّت مرا
فرومگذار، يعقوب را دل بر وي بسوخت و از اندوه مفارقتش آتش حسرت در کانون جان برافروخت، چون راحيل وصيت بتقديم
رسانيد، از عالم انتقال نمود و فرزندان را غريب و مهجور گذاشت.
يعقوب به مقتضاي وصيت آن پاكدامن، طريق مهر و شفقت با اين دو نور ديده و اين دو فرزند ارجمند پسنديده ميورزيد، و سبيل
محبّت و مودّت مسلوك ميداشت، سبب محبّت و زيادتي شفقت وي به نسبت بيوسف و برادرش از اينجا بود.
يوسف آن بود که يوسف هم بحسن خلق «3» وجه دويم- از وجوه اسباب محبت
______________________________
1)- ح: رجوع به قصه. )
2)- د: بدون در دست. )
3)- ح: بدون محبت. )
تفسير حدائق الحقائق، متن، ص: 157
آراسته بود و هم بحسن خلق پيراسته، حسن خلق آن بود که شمّه در صدر کتاب مبيّن شد، و از حضرت رسول اللّه روايتست: که
زيرا که نيکوئي صورت نشان فضل خداوند است، (سبحانه و « انّه کان اذا نظر الي الوجه الحسن سرّه و اذا نظر الي الوجه القبيح ساءه »
شادمان گشتي، که « قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْيَفْرَحُوا » تعالي) چون نشان فضل در جبين کسي مشاهده فرمودي به مقتضاي
اثر فضل خداوند درباره وي بيشتر ديدي، و چون زشت روئي ديدي غمگين شدي، که اثر فضل درباره وي کمتر ديدي تا آن شادي
آنکه برادران با وي جفاکاري کردند و وي با ايشان طريق «1» نه از ميل طبع است و نه اين غم از کراهت طبع، و حسن خلق آن
وفاداري پيش برد چنانچه در محل خود مبيّن گردد و آدمي مجبول است بر آنکه جفاکاران را دوست ندارد، و وفاداران را به
دوستي برگزيند.
آري ديده يعقوب مکحّل بنور توفيق بود، و دل منشرح بسرور تحقيق تا آن ديده، جز جمال پسنديده نميديد و آن دل جز خصال
حميده نميپسنديد، لا جرم ديده متوجه ظاهرش شد و دل متوجه باطنش گشت.
را در بوته محبّت بگدازد، و يوسف را ارغنون ناله و محنت ميشايست، «2» وجه سيّم- آنست که حق تعالي ميخواست تا يعقوب
لاجرم آتش محبتش در کانون سينه يعقوب برافروخت، و يوسف را در بازار بلا و محنت، هفده درم بفروخت، هر دو را از اين ممرّ
بمقصد و مقصود اصلي رساندند.
وجه چهارم- که اوجه وجوه است، آنست که حضرت يعقوب مدت مديد و عهد بعيد سر بر زانوي مراقبت در مقام انتظار نشسته
بود، تا آفتاب جمال محبوب از کدام روزنه درميتابد، و کوکب وصال مطلوب از چه مطلع طلوع ميکند، که ناگاه آن حسن و
جمال از آينه کمال يوسف بوي نمودند، و آن نور از
______________________________
1)- د: بدون آن. )
2)- ح: تا يعقوب را در عين بلا و محنت بنوازد. )
صفحه 131 از 542 www.Ghaemiyeh.com تفسير حدائقالحقائق (قسمت سوره يوسف) مرکز تحقيقات رايانهاي قائميه اصفهان
تفسير حدائق الحقائق، متن، ص: 158
جام جهاننماي وجود فرزند ارجمند بر وي جلوه دادند، بصد هزار دل مهر يوسفي ورزيده، محبّت وي بر محبت ديگران بهواسطه
اين معني برگزيد.
بخاطر وي گذر کرد، مضمون آنکه درجه انبيا من کل الوجوه از مراتب اوليا «1» آوردهاند که شيخ سري سقطي مگر روزي خدشه
متفقاند که در ساحت هر دلي که سلطان عشق الهي نزول کند در آن دل مهر غير را گنجايش «2» مقدم است، و جمهور اوليا برين
نيست.
***
مرا در دل بغير از دوست چيزي در نميگنجدبه خلوتخانه سلطان کسي ديگر نميگنجد
شيخ سري سقطي ميگويد: که چون اين خطره در خاطرم خطور کرد، دل را از اين معني فتوري پيدا شد که يعقوب با رفعت شأن و
جانش بگرفت و آوازه محبتش در «3» وضوح برهان، با وجود نبوّت و کمال محبّت حضرت عزّت جلّ و علا، محبّت يوسف دامن
وَ ابْيَضَّتْ » .«5» جهانبينش مکفوف گشت «4» اقطار و اکناف عالم منتشر گشت، تا به مرتبه که از اندوه فراق و آتش اشتياق چشم
.« عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ
همان شب حضرت يعقوب را بخواب ديدم، و از وي اين اشکال باز پرسيدم، گفتم اي برگزيده دوست، چون ميداني که مستحق
محبّت او است، اين چه شور است که جهان افکندهاي و شب و روز، حديث يوسف ورد زبان ساخته، ندائي شنيدم که يا سري، دل
نگهدار و زبان ملامت در کام ندامت درکش، باري چشم بگشاي تا داني که ملامت را گنجايش نيست، نظر کردم جمال يوسف بر
من مکشوف گردانيدند به عزّت و جلال او که در خلوات متعاقبه و طي مقامات عاليه آنکه در يک نظر از
______________________________
1)- د: خطبه. )
2)- د: بدون و جمهور اولياء. )
3)- د: گريبان جانش. )
4)- د- الف: بدون چشم. )
5)- د: مکشوف. )
تفسير حدائق الحقائق، متن، ص: 159
جمال يوسف بر من از حقايق غيبيه مکشوف شد، حاصل نگشته بود، نعره بيخودانه زدم و از هوش برفتم تا مدت سيزده شبانه روز از
لباس عقل عاري، و به کسوت جنون متواري بودم، بعد از آن که بهوش بازآمدم، ندائي شنيدم که اين جزاي آنکس است که
عاشقان درگاه ما را ملامت کند.
***
از کتاب تفسیر سوره یوسف ع




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند

.متشگرم از خداوند ارزوی توفیق برایتان دارم






آمار مطالب

:: کل مطالب : 633
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1
:: باردید دیروز : 102
:: بازدید هفته : 155
:: بازدید ماه : 458
:: بازدید سال : 3716
:: بازدید کلی : 92411

RSS

Powered By
loxblog.Com