در فضيلت انگشتر بدست كردن و آداب آن


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم از مطالب دینی مذهبی که حقیر مطالعه وجهت مطالعه شما عزیزان در وب سایت قرار داده ام بهره مند باشید از خداوند ارزوی توفیق تمام مسلمین خصوصا شیعیان علی ع را دارم
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





در فضيلت انگشتر بدست كردن و آداب آن
نویسنده : محمدرضا عباسیان 09148023199
تاریخ : سه شنبه 8 ارديبهشت 1394

در فضيلت انگشتر بدست كردن و آداب آن 
مؤ كد است مردان و زنانرا انگشتر در دست راست كردن .
در بعضى احاديث تجويز فرموده اند كه در دست چپ بكنند اما اگر نقش شريفى يا نگين شريفى داشته باشد بايد كه در قت استنجا بيرون آورد.
در حديث صحيح از حضرت امام رضا عليه السلام منقولستكه اگر خواهى انگشتر را بدست راست كن و اگر خواهى بدست چپ .
بسند معتبر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم انگشتر را بدست راست ميكردند.
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقولستكه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم در دست راست ميكردند انگشتر را.
از سلمان فارسى رضى اللّ ه عنه مرويستكه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم بحضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه يا على انگشتر در دست راست بكن تا از مقربان باشى . عرضكرد كه يا رسول اللّه كدامند مقربان فرمود كه جبرئيل و ميكائيل پرسيدند كه چه انگشتر در دست كنم فرمود كه عقيق سرخ بدرستيكه آن اقرا كرده است براى خدا بيگانگى و براى من پيغمبرى و براى تو يا على بآنكه وصى منى و براى فرزندان تو بامامت و براى دوستان تو ببهشت و براى شيعيان فرزندان تو بجنت الفردوس .
در حديث معتبر منقولستكه از حضرت امام موسى عليه السلام سؤ ال كردند كه بچه علت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام انگشتر در دست راست ميكردند فرمود زيرا كه آنحضرت پيشواى اصحاب يمين استكه در قيامت نامه هايشانرابدست راست ميدهند و حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم در دست راست ميكردند انگشتر را واين علامتى است براى شيعيان ما كه باين علامت ايشانرا مى شناسند و به محافظت كردن در وقت فضليت نمازهاى پنجگانه و بدادن زكوة و بقسمت كردن مال خود با برادران مؤ من خود و امربنيكى هاكردن و نهى از بديها كردن .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقولستكه حضرت جبرئيل بحضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم گفت هر كه انگشتر در دست راست كند و غرضش سنت و متابعت توباشد و ببينم او را كه در قيامت متحير مانده است دستش بگيرم و بتو و بحضرت اميرالمؤ منين برسانم . و از حضرت صادق منقولستكه از سنت پيغمبران است انگشتر در دست راست كردن .
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه هر كه انگشترى در دست چپ داشته باشد كه نام خدا درآن باشد در وقت استنجا بدر آورد و در دست ديگر كند.
از حضرت صادق عليه السلام منقول استكه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله و سلّم نهى فرمود از انگشتر كردن در انگشت شهادت و انگشت ميان .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه انگشتر را ببند پائين انگشت برسانيد.
در روايتى وارد شده است كه انگشتر بسر انگشتان كردن عمل قوم لوط است .
در فقه الرضا عليه السلام مذكور است كه در وقت انگشتر در دست كردن بگو:اَلّلهُمَّ سُمْنى بِسيماءِ اْلايمانِ وَاخْتمْ لى بِخَيْرٍ وَاجْعَلْ عاقِبَتى اِلى خَيْرِ اِنّكَ اَنْتَ الْعَزيزُ اْلاَكْرَمُ و ابن طاوس عليه الرحمه روايتكرده است كه ايندعا بخواند اَلّلهُمَّ سُومِنى بسيماءِ الاِيْمانِ وَ تَوِّجنى بِتاجِ الْكَرامَةِ وَقَلِّدْنى حَبْلَ اْلاِسلا مِ وَلا تَخْلَعْ رِبْقَةَ اْلايم انِ مِنْ عُنُقىِ.
فصل دوم : در بيان آنچه انگشتر از آن سازند 
سنتست كه انگشتر از نقره باشد و مردانرا انگشتر طلا در دست كردن حرام است و انگشتر آهن و برنج و فولاد مردان و زنانرا مكروه است .
چنانچه منقولستكه از حضرت صادق عليه السلام بسند صحيح و حسن كه انگشتر رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم از نقره بود.
در چندين حديث معتبر منقولستكه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم بحضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقولستكه انگشتر غير نقره در دست مكنيد بدرستيكه رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه پاك نيست دستى كه در آن انگشتر آهن باشد.
در حديث ديگر فرمود كه پاك نكند خدا دستى را كه درآن انگشتر آهن باشد. ودر حديث معتبر ديگر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقولستكه نماز نكند مرد در انگشتر آهن ونهى فرمود از انگشتر برنج در دست كردن .
از حضرت صادق عليه السلام منقولستكه انگشتر حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم از نقره بود و نگين نداشت و برآن نقش كرده بودند محمد رسول اللّه .
فصل سوم : در فضيلت عقيق 
منقولست كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام چهار انگشتر در دست ميكردند انگشتر ياقوت براى شرافت و زينتش و فيروزه براى نصرت و ياريش و حديد صينى براى قوتش و عقيق براى حرز و دفع دشمنان وبلاها. و در حديث صحيح از حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام مرويستكه عقيق فقر و درويشى را برطرف ميكند و در دست كردن عقيق نفاق را زايل ميكند.
در حديث صحيح ديگر از آنحضرت منقولستكه هر كه قرعه بانگشتر عقيق بزند بهره او تمامتر بيرون ميآيد.
در حديث معتبر از حضرت امام جعفر عليه السلام منقولستكه انگشتر عقيق در دست كنيد كه مبارك است و هر كه انگشتر عقيق داشته باشد اميد هست كه عاقبتش مقرون بخير ونيكى باشد.
از ربيعة الراوى منقولستكه در دست حضرت امام زين العابدين عليه السلام انگشتر عقيق ديد پرسيد كه اين چه نگين است ؟ فرمود كه اين عقيق رومى است .
حضرت رسول فرمود كه هركه انگشتر عقيق در دست داشته باشد حاجتش برآورده است .
از حضرت صادق عليه السلام منقولستكه انگشتر عقيق مورث ايمنى است در سفر.
در حديث ديگر از آنحضرت منقولستكه هر كه انگشترى بگيرد كه نگينش عقيق باشد پريشان نشود و عاقبت كارش البته نيكوباشد.
در حديث ديگر وارد شده است كه حاكمى پى شخصى فرستاده بود بسبب جرمى ، حضرت صادق عليه السلام فرمود كه انگشتر عقيق باو برسانيد چنان كردند مكروهى باو نرسيد.
در حديث ديگر منقولستكه شخصى بنزد حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمد و شكايت كرد كه دزد در راه بمن رسيد واموال مرا برد حضرت فرمود كه چرا انگشتر عقيق در دست نداشتى كه آن از هر بدى نگاه ميدارد آدمى را.
بسند معتبر ديگر از آنحضرت منقول است كه انگشتر عقيق در دست كنيد مادام كه آدمى آن انگشتر را با خود دارد اندوهى باو نميرسد.
در حديث معتبر ديگر فرمود كه انگشتر عقيق با خود داريد كه آن اول كوهيست كه اقرار كرده است از براى خدابيگانگى و از براى من بپيغمبرى وازبراى تو يا على بامامت .
در حديث معتبر از بشير دهان منقول است كه عرض كردم كدام يك از نگينها برانگشت خود بنشانم فرمود كه چرا غافلى از عقيق سرخ و عقيق زرد و عقيق سفيد كه اينها سه كوهند در بهشت اما كوه عقيق سرخ پس و عقيق زرد و عقيق سفيد كه اينها سه كوهند در بهشت اما كوه عقيق سرخ پس مشرفست برخانه رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم واما كوه عقيق زرد پس مشرفست برخانه حضرت فاطمه عليهم السلام و اماكوه عقيق سفيد پس مشرف است بر خانه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و همه آنها يك خانه است و از زير هر كوهى نهرى جاريست از برف سردتر و ازشير سفيدتر و نميخورد از آن نهرها مگر آل محمد صلّى اللّه عليه وآله وسلّم وشيعيان ايشان و هرسه نهر از كوثر ميآيد و بيكجا ميريزد و اين سه كوه تسبيح و تقديس و تمجيد الهى ميكنند و از براى محبان آل محمد طلب آمرزش ميكنند پس هر كه از شيعيان آل محمد يكى از اين عقيقها را در دست داشته باشد نبيند مگر خير ونيكى و فراخى روزى و سلامتى از جميع بلاها وامان يابد از شرپادشاه ظالم واز هر چه آدمى از آن ميترسد و حذر مينمايد.
در حديث ديگر منقولست كه شخصى را از برابر حضرت امام محمد باقر عليه السلام گذارنيدند تازيانه بسيار براو زده بودند حضرت فرمود انگشتر عقيق او كجاست اگر با او ميبود تازيانه نميخورد.و روايت ديگر از حضرت صادق عليه السلام منقولستكه دستى بسوى آسمان بلند نميشود كه خدا دوستتر دارد از دستى كه در آن انگشتر عقيق بوده باشد.
در حديث معتبر از حضرت امام حسن عليه السلام منقولستكه چون حضرت موسى عليه السلام بر كوه طور با حق تعالى مناجات كرد و برزمين نظر كرد حق تعالى از نور روى او عقيق را آفريد پس فرمود كه قسم خوردم بذات مقدس خود كه عذاب نكنم بآتش جهنم دستى را كه انگشتر عقيق در آن باشد اگر ولايت على بن ابى طالب عليه السلام داشته باشد.
در حديث ديگر منقولستكه جبرئيل نازل شد بر حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم و گفت يا محمد پروردگاره سلامت ميرساند و ميگويد انگشتر را بدست راست بكن و نگينش را از عقيق بكن وبگو بعلى بن ابيطالب عليه السلام پسر عمت كه انگشتر را بدست راست بكند و نگينش را عقيق بكند حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام پرسيد كه يا رسول اللّه عقيق كدام است فرمود كه كوهى است دريمن كه براى خدا اقرار كرده است به يگانگى وبراى من به پيغمبرى و براى تو واولاد تو بامامت و براى شيعيان تو ببهشت و براى دشمنان تو بجهنم .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقولستكه نماز كسيكه انگشتر عقيق در دست داشته باشد برنماز جماعتى كه غير عقيق در دست داشته باشند بچهل درجه زيادتى دارد.
سليمان اعمش روايت كند كه در خدمت حضرت امام جعفرصادق عليه السلام بودم در خانه منصور عباسى پس شخصى را بيرون آوردند كه تازيانه خورده بود حضرت فرمود كه اى سليمان ببين كه انگشترش چه نگين دارد گفتم يابن رسول اللّه عقيق نيست فرمود كه اى سليمان اگر عقيق بود تازيانه اش نميزدند او را گفتم يابن رسول اللّه ديگر بفرما فرمود كه اى سليمان انگشتر عقيق امان ميبخشد از دست بريدن گفتم ديگر بفرما فرمود اى سليمان انگشتر عقيق امان ميبخشد از خون گفتم ديگر بفرما فرمود اى سليمان خداى عزوجل دوست ميدارد كه بلند كند بدعا بسوى او دستى را كه در او نگين عقيق باشد گفتم ديگر بفرما فرمود كه عجب دارم از دستى كه در آن نگين عقيق باشد چگونه خالى ميماند از دينار و درهم گفتم يابن رسول اللّه ديگر بفرما فرمود كه نگاه دارنده آدمى است از هر بلا گفتم يابن رسول اللّه ديگر بفرما فرمود كه ايمن ميگرداند از فقر گفتم يابن رسول اللّه روايت كنم اين حديث را از جدت حسين بن على عليه السلام از پدرش اميرالمؤ منين عليه السلام ؟ فرمود بلى .
در روايت ديگر منقول است كه دو ركعت نماز با انگشتر عقيق بهتر است از هزار ركعت كه با آن نباشد.
فصل چهارم : در فضيلت ياقوت وزبرجد و زمرد 
در حديث معتبر از حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام منقولستكه انگشتر ياقوت در دست كنيد كه پريشانى را زايل ميكند.
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام مرويتسكه سنتست انگشتر ياقوت در دست داشتن .
از حضرت امام موسى صلوات الله عليه منقولستكه انگشتر زمرد در دست كردن موجب آسانى است كه در آن هيچ دشوارى نباشد.
در حديث ديگر از حضرت امام رضا عليه السلام بهمين لفظ وارد شده است اما بلفظ زبرجد وفرمود كه انگشتر زمرد در دست داشتن فقر را بتوانگرى بدل ميكند و فرمود كه هر كه انگشترى ياقوت زرد دردست كند فقير نشود.
فصل پنجم : در فضيلت فيروزه و جزع يمانى 
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقولستكه هركه انگشتر فيروزه در دست كند دستش فقير نشود.
از حسن بن على بن مهران منقولستكه بخدمت حضرت امام موسى كاظم عليه السلام رفتم در انگشت آنحضرت انگشترى ديدم كه نگينش ‍ فيروزه بود و نقشش اَللّهُ الْمَلِكُ بود بسيار نظر كردم در آن انگشتر فرمود كه چه نظر ميكنى ؟ گفتم حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام انگشتر فيروزه داشته است كه نقشش اَللّهُ الَمَلِكُ بوده است فرمود كه آن را ميسناسى ؟ گفتم نه فرمود كه همان انگشتر است و اين سنگى استكه جبرئيل براى رسول خدا بهديه آورد از بهشت و آنحضرت بحضرت اميرالمؤ منين بخشيد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقولستكه انگشتر جزع يمانى در دست كنيد كه رد نميكند مگر متمردان شياطين را.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقولستكه حضرت اميرالمؤ منين فرمود كه رسول خد صلّى اللّه عليه وآله وسلّم بيرون آمدند و انگشتر جزع يمانى در دست كرده بودند و با مانماز كردند و چون از نماز فارغ شدند انگشتر را بمن دادند و فرمودند كه اين انگشتر را در دست راست خود كن و با آن نماز بكن كه نماز در جزع يمانى برابر هفتاد نماز است و تسبيح و استغفار ميكند و ثوابش براى صاحبش نوشته ميشود.
على بن محمد حميرى گفت كه دختر جعفربن محمود را خواستم و بسيار او را دوست ميداشتم و فرزند از او بوجود نمى آمد بخدمت حضرت امام على نقى عليه السلام رفتم و اين مطلب را عرض كردم پس تبسم نمود و فرمود كه بگير انگشترى كه نگينش فيروزه باشد و برآن نقش ‍ كن اين آيه را رَبِّ لاتَذَرْنى فَرْدا وَ اَنْتَ خَيْرُالْوارِثينَ چنان كردم يكسال نگذشت كه از آن زن پسرى بوجود آمد.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقولستكه خداوند عالميان ميفرمايد كه من شرم ميكنم از دستى كه بسوى من بلند شود بدعا و درآن دست انگشتر فيروزه باشد پس او را نااميد برگردانم .
فصل ششم : در فضيلت دُر نجف وبلور و حديد صينى وساير نگينها
بسند معتبر از مفضل بن عمر منقولستكه گفت روزى بخدمت حضرت صادق عليه السلام رفتم و انگشتر فيروزه در دست داشتم فرمود كه اى مفضل فيروزه سيرگاه ديده هاى مردان و زنان مومنه است يا دور گرداننده دردهاست از ديده هاى ايشان و من دوست ميدارم براى هر مؤ من كه پنج انگشتر در دست داشته باشد ياقوت و آن فاخرترين همه است و عقيق و آن خالص تر است براى خدا وبراى ما اهل بيت و فيروزه و آن چشم را قوت ميدهد و سينه را گشايش مى دهد و قوت دل را زياد ميكند و چون پى كارى رود آنرا در دست كند پس چون برگردد حاجتش برآوره شده است و حديد صينى و آن را دوست نميدارم كه هميشه در دست داشته باشد وليكن بد نميدانم در دست كردن آن را در وقتيكه بديدن كسى رود كه از او ترسد از اهل شربراى آنكه شر او ساكن ميشود و حديد صينى شياطين را دور ميكند و باين سبب دوست ميدارم كه داشته باشم پنجم آن درّى كه در نجف اشرف خدا ظاهر ميسازد بدرستيكه هر كه آن را دست كند بهر نظر كردنى بآن خداوند عالميان زيارتى يا حجى يا عمره در نامه عمل او بنويسد كه ثوابش ثواب پيغمبران و صالحان باشد و اگر خدا رحم نميكرد بر شيعيان ماهر آينه هر نگين از آن بقيمت بسيار ميرسد وليكن خدا ارزان كرده است براى ايشان كه توانگر و فقير ايشان توانند در دست كرد. ابوطاهر ميگويد اين حديث را بحضرت امام حسن عسكرى عليه السلام عرض كردم فرمود كه اين حديث جدم بحضرت صادق عليه السلام است گفتم شما هيچ چيز را بر عقيق سرخ اختيار نميفرمائيد فرمود بلى براى فضليت بسيارى كه در آن وارد شده است بدرستى كه پدرم خبرداد مرا كه اول كسى كه انگشتر عقيق در دست كرد حضرت آدم عليه السلام بود ديد كه در عرش نوشته است اَنَا الْلّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنَا وَحْدى مُحَمَّدٌ صَفْوَنىْ مِنْ خَلْقى اَيَّدْ تُهُ بِاءَخيهِ عَلِىٌ وَ نَصَرْتُهُ بِهِ تا آخر نامهاى پنجگانه آل عبا، پس چون حضرت از آن درخت ميوه خورد و بزمين آمد متوسل شد بسوى خدا باين نامهاى مبارك و ببركت اين نامها خدا توبه اش را قبول كرد پس حضرت آدم انگشترى از نقره ساخت و نگينش را از عقيق سرخ كرد واين نامهاى پنجگانه را برآن نقش كرد و آن انگشتر رادر دست راست خود كرد پس ابن سنتى شد كه پرهيز كاران از فرزندانش همه بسنت او عمل كردند.
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقولستكه نيكو نگينست بلور واز حسين بن عبداللّه منقولستكه سئوال كردم از حضرت امام على نقى عليه السلام كه آيا خوبست انگشتر كردن سنگريزه كه از چاه زمزم بيرون آرند فرمود بلى اما چون خواهد كه استنجا كند از دست بيرون آورد يعنى اگر در دست چپ باشد.
فصل هفتم : در بيان آنچه سزاوار است كه درنگين نقش كنند 
حسين بن خالد بخدمت حضرت امام رضا عليه السلام عرض كرد كه جايز است شخصى استنجا كند و در دستش انگشترى باشد كه نقش ‍ نگينش لااِلهَ اِلاّ اللّهُ باشد حضرت فرمود كه خوب نميدانم اين را از براى او گفت مگر رسول خدا و پدران شما با انگشتر استنجا نميكردند فرمود كه بلى وليكن ايشان انگشتر را در دست راست ميكردند پس از خدا بترسيد وافترا برايشان مبنديد پس فرمود كه نقش نگين حضرت آدم لااِلهَ اِلا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسوُلُ اللّهِ بود با خود از بهشت آورده بود و حضرت نوح چون بكشتى سوار شد حق تعالى باو وحى فرمود كه اى نوح چون از غرق شدن بترسى هزار مرتبه لااِلهَ اِلاّ اللّهُ بگو پس دعا كن تا من تو را و مومنان را از غرق شدن نجات دهم پس چون كشتى براه افتاد باد تندى وزيد حضرت نوح از غرق شدن ترسيد و او را مجال آن نشد كه هزار مرتبه لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ بگويد بزبان سريانى گفت هَلُوليا اَلْفا اَلْفا ياماراثَقَن پس طوفان بر طرف شد و كشتى براه افتاد پس حضرت نوح فرمود كه سختى كه خدا مرا بآن نجات بخشيد سزاوار است كه هميشه با من باشد پس در انگشتر خود ترجمه آن را بعربى نقش كرده لا اِلهَ اِلاَ اللّهُ اَلْفَ مَرَّةٍ يارَبِّ اَصْلِحَنى و حضرت ابراهيم عليه السلام را چون در كفه منجنيق گذاشتند كه در آتش ‍ اندازند جبرئيل بخشم آمد حق تعالى باو وحى فرمود كه چه چيز باعث غضب تو گرديده است گفت پروردگار خليل تست و هيچكس نيست در اين وقت كه تو را بيگانگى پرستد بغير از او دشمن خود ودشمن او را براو مسلط گردانيده پس خداوند عالم باو وحى فرستاد كه ساكت باش كسى تعجيل در امور ميكند كه مثل تو بنده من است هر گاه كه خواهم او را ميگيرم پس جبرئيل خاطرش مطمئن شد وبجانب ابراهيم ملتفت شد گفت آيا تو را حاجتى و كارى در اين وقت هست فرمود بتونه پس حق تعالى انگشترى براى او فرستاد كه در آن شش حرف نقش شده بود لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسوُلُ اللّهِ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ فَوَّضْتُ اَمْرى اِلَى اللّهِ اَسْنَدْتُ ظَهْرى اِلَى اللّهِ حَسْبى اللّهُ پس خدا وحى نمود كه انگشتر را در دست كن كه آتش را برتو سرد و سلامت ميگردانم . و نقش نگين حضرت موسى عليه السلام دو حرف بود كه از تورية بيرون آورده اِصْبِرْ تُوجَرْ اُصْدُقُ تُنْجَ يعنى صبر كن تا مزد يابى راست بگو تا بجات يابى و نقش نگين حضرت سليمان اين بود سُبْحانَ مَنْ اَلْجَمَ الْجِّنَّ بِكَلِماتِهِ ونقش نگين حضرت عيسى دو حرف بود كه از انجيل بيرون آورده بود طُوبى لِعَبْدٍ ذُكِرَ اللّهُ مِنْ اَجْلِهِ وَ وَيْلٌ لِعَبْدٍ نُسِىَ اللّهُ مِنْ اَجْلِهِ يعنى خوشا حال بنده كه ياد كرده شود خدا بسبب او و واى بر بنده كه خدا فراموش شود از خاطرها بسبب او و نقش نگين حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم اين بود لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ مُحَمَّدْ رَسوُلُ اللّهِ و نقش نگين امام حسن عليه السلام اءلْعِزَّةُ لِلّهِ بود و نقش نگين حضرت امام حسين اِنَّ اللّهَ بالِغُ اَمْرِهِ و حضرت على بن الحسين عليه السلام انگشتر پدر خود را در دست ميكردند و حضرت امام محمد باقر نيز انگشتر امام حسين را در دست ميكردند و نقش انگشتر حضرت امام جعفر صادق اَللّهُ وَلّيى وَ عِصْمَتى مِنْ خَلْقِهِ بود و نقش انگشتر حضرت امام موسى عليه السلام حَسْبِىَ اللّهُ بود پس جناب امام رضا عليه السلام دست دراز كردند ونمودند انگشتر پدر خود را كه در دست داشتند و در حديث صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقولستكه نقش نگين حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم محمد رسول اللّه بود ونقش نگين جناب اميرالمؤ منين صلوات اللّه و سلامه عليه اَللّه الْمَلِكُ بود و نقش نگين امام محمد باقر عليه السلام اَلْعِزَةُ للّهِ بود و در حديث معتبر ديگر منقولست كه از آن حضرت پرسيدند كه آيا كراهت دارد كه كسى در نگين غير نام خود وپدر خود چيزى نقش كند حضرت عليه السلام فرمود كه نقش انگشترى من اَللّهُ خالِقُ كُلُ شَيْئى است و نقش انگشتر پدرم اَلْعِزَةُ لِلّهِ بوده و نقش انگشتر امام زين العابدين عليه السلام اَلْحَمْدُلِلّهِ الْعَلّى بود و نقش ‍ انگشتر امام حسن و امام حسين عليهماالسلام حَسْبىَ اللّهُ بود و نقش انگشتر اميرالمؤ منين عليه السلام اَللّهُ الْمَلكُ بود.
در روايت معتبر ديگر منقولست كه نقش نگين حضرت امام جعفر صادق عليه السلام اين كلمات بود اَلّلهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى فَقِنى شَرَّ خَلْقِكَ.
در حديث صحيح از حضرت امام رضا منقولستكه نقش نگين حضرت امام جعفر صادق عليه السلام اَنْتَ ثَقِتى فَاْعِصمْنى مِنَ النّاسِ بود و نقش نگين حضرت امام موسى كاظم عليه السلام حَسْبىَ اللّهُ بود و در زيرش شكل گلى و در بالايش ‍ هلالى نقش كرده بودند.
در حديث صحيح ديگر منقولستكه نقش نگين حضرت امام رضا ماشاءَ اللّهُ لا قُوَّةِ اِلاّ بِاللّهِ ودر حديث معتبر ديگر از حضرت امام رضا عليه السلام منقولستكه نقش نگين حضرت امام زين العابدين عليه السلام ابن بود خَزىّ وَشَقىٌ قاتِلُ الْحُسَينِ بْنِ عَلّىٍ.
عبداللّه بن سنان ميگويد كه حضرت صادق انگشتر حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله وسلّم را بمن نمود نگين سياهى داشت و در دو سطر نوشته بود مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ.
در حديث معتبر منقولستكه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نهى فرمود از آنكه صورت چيزى از حيوانات بر آن انگشتر نقش كنند و ازحضرت صادق عليه السلام منقولستكه عقل مردانرا در سه چيز امتحان ميتوان كرد در درازى ريشش و نقش انگشترش و كنيتش .
در حديث ديگر فرمود كه هر كه نقش كند بر انگشترش مَاشاءَاللّهُ لاقُوَةَ اِلاّ بِاللّهِ اسْتَغْفِرُاللّهِ ايمن شود از فقر شديد و از جناب امام رضا عليه السلام منقولستكه نقش نگين حضرت امام محمد باقر چنين بود ظَنّى بِاللّهِ حَسَنٌ و بِالْنَّبّى الْمُوْتَمَنْ وَ بِالْوَصّىِ دى الْمَنَنِ وَبِالْحُسَيْنِ وَالْحَسَنِ در روايت ديگر از حضرت امام محمد باقر عليه السلام مرويستكه انگشتر جناب اميرالمؤ منين صلوات اللّه عليه از نقره بود نقشش نِعْمَ الْقادِرُ اللّهُ بود و در بعضى روايات وارد است كه نقش نگين اميرالمؤ منين عليه السلام اَلْمُلْكُ لِلّهِ بود.
در روايت ديگر انگشترى داشتند از حديد صينى سفيد صاف اين كلمات در آن نقش فرموده بودند در هفت سطر و در جنگها و در شدتها در دست ميكردند كلمات اينست اَعْدَدْتُ لِكُلِ هَوْلٍ لااِلهَ اِلاّ اللّهُ وَلِكُلِّ كَرْبٍ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاَ بِاللّهِ وَلِكُلِّ مُصيبَةٍ نازِلَةٍ حَسْبِىَ اللّهُ وَلِكُلِّ ذَبْبٍ كبيرَةٍ اَسْتَغْفِرُاللّهِ وَلِكُلِّ هَمَ وَ غَمّ قادِحٍ ماشاءَ اللّهِ وَلِكُلِّ نِعْمَةٍ مُتِجَّدِدَةٍ الْحَمْدُلِلّهِ ما بِعَلي بْنِ ابيطالِبٍ مِنْ نَعَمِ اللّهِ فَمِنَ اللّهِ و از اسمعيل بن موسى منقولست كه انگشتر حضرت امام جعفر عليه السلام تمامش از نقره بود و برآن نقش بود ياثِقَنى قِنى شَرَّجَميعَ خَلْقِكَ واز حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقولستكه هر كه در انگشتر خود آيه از قرآن نقش كند آمرزيده شود ابن طاوس ‍ عليه الرحمه بروايت قاسم بن العلا نقلكرده است از صافى خادم حضرت امام على نقى عليه السلام كه رخصت طلبيدم از آن حضرت كه بزيارت جدش امام رضا عليه السلام بروم فرمود كه با خود انگشترى داشته باشى كه نگينش عقيق زرد باشد و نقش نگين ماشاءَ اللّهُ لاقُوَّةِ اِلاّ اَسْتَغْفِرُ اللّه باشد و بر روى ديگر نگين محمد وعلى نقش كرده باشند چون اين انگشتر را با خود دارى امان يابى از شر دزدان و راه زنان و براى سلامتى تو تمام تر است و دين ترا حفظ كننده تر است . خادم گفت بيرون آمدم و انگشتريكه حضرت فرمود بهم رسانيدم و برگشتم كه وداع كنم چون وداع كردم و دور شدم فرمود كه مرا برگردانند چون برگشتم گفت اى صافى گفتم لبيك اى آقاى من فرمود بايد كه انگشتر فيروزه هم با خود داشته باشى بدرستيكه درميان طوس و نيشابور شيرى بر خواهد خورد بتو وقافله را منع خواهد كرد از رفتن تو پيش برو و اين انگشتر را بشير بنما و بگو مولاى من ميگويد كه دور شو از راه و بايد كه بر يكطرف نگين فيروزه اَللّهُ الْمَلِكُ نقش كنى و برطرف ديگر اَلمُلْكُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهارِ زيرا كه نقش انگشتر جناب اميرالمؤ منين عليه السلام اَللّهُ الْمَلِكُ بود چون خلافت آنجناب برگشت اَلْمُلْكُ لِلّهِ الواحِدِ الْقَهارِ نقش كرد و نگينش فيروزه بود و چنين نگينى امان مى بخشد از حيوانات درنده و باعث ظفر و غلبه ميشود در جنگها خادم گفت كه رفتم بسفر و بخدا سوگند كه در همان مكان كه حضرت فرموده بود شير بر سر راه آمد و آنچه فرموده بود بعمل آوردم و شير بر گشت . چون از زيارت بر گشتم آنچه گذشته بود بخدمت آنجناب عرضكردم فرمود يك چيز ماند كه نقل نكردى اگر خواهى من نقل كنم گفتم اى آقاى من شايد فراموش كرده باشم فرمود كه شبى در طوس نزديآ روضه امام رضا عليه السلام خوابيده بودى گروهى از جنيان بزيارت قبر ميرفتند آن نگين را در دست تو ديدند و نقش آنرا خواندند پس آنرا از دست تو بدر آوردند و بردند بنزد بيماريكه داشتند و آن انگشتر را در آب شستند و آبرا به بيمار خود خوارانيدند و بيمارشان صحت يافت پس انگشتر را برگردانيدند و تو در دست راست كرده بودى ايشان در دست چپ تو كردند چون بيدار شدى بسيار تعجب كردى و سببش را ندانستى و بر بالين خود ياقوتى يافتى و آنرا برداشتى والحال همراه تو است ببر بازار و آنرا بهشتاد اشرفى خواهى فروخت و اين ياقوت هديه آن جنيان است كه براى تو آورده بودند. خادم گفت كه ياقوت را بردم ببازار و هشتاد اشرفى فروختم . وايضا سيدبن طاوس روايت كرده است كه شخصى آمد بخدمت جناب امام جعفر صادق عليه السلام و گفت من ميترسم از حاكم شهر جزيره و ميترسم كه دشمنان من او را با من بخشم آورند و ايمن نيستم از آنكه مرا بكشند آنجناب فرمود كه انگشترى بساز كه نگين آن حديد صينى باشد وبر روى نگين سه سطر نقش كن در سطر اول اَعُوذُ بِجَلالِ اللّهِ و در سطر دويم اَعُوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ و در سطر سوم اَعُوذُ بِرَسوُلِ اللّهِ و در زير نگين دو سطر نقش كن سطر اول امَنْتُ بِاللّهِ و كتبه و سطر دويم اِنّى واثِقٌ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ و در سطر سيم زير نگين نقش كن اَشْهَدُاَنْ لا اِلاّ اللّهُ مُخْلِصا و در دست كن آن انگشتر را در هر حاجتى كه بر تو دشوار شود و ترسهايت بايمنى مبدل ميشود و زنيكه زائيدن بر او دشوار شود بر او بنديد كه بمشيت خدا بزودى وضع حمل او ميشود وهم چنين دفع ميكند اثر چشم بد را و حذر كن كه نجاستى و چربى بآن نگين نرسد و با خود بحمام و بيت الخلا مبر و خوب محافظت نما آنرا كه از اسرار خدا است و شما شيعيان از دشمنان خود مى ترسيد برجان خود كه بايد كه اين انگشتر را داشته باشيد و از دشمنان پنهان داريد و تعليم مكنيد مگر بكسيكه اعتماد براو داشته باشيد راوى حديث گفت كه من تجريه كردم و اثرش را يافتم .
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام روايتكرده است كه هر كه صبح كند در دستش انگشتر عقيق باشد كه در انگشت دست راست كرده باشد پيش از آنكه نظرش بر كسى بيفتد نگين آنرا بجانب كف دست بگرداند و بآن نظر كند و سوره انا انزلناه فى ليلة القدر را تا آخر بخواند پس بگويد:امَنْتُ بِاللّهِ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَ آمَنْتُ بِسِرِّ آل مُحَمَّدٍ وَ عَلانِيَتِهِمْ وَ ظاهِرِهِمْ وَ باطِنِهِمْ وَ اوَّلِهِمْ وَ آخِرِ هِمْ چون چنين كند خداوند عالميان او را نگاهدارد آنروز از شر آنچه از آسمان نازل مى شود و آنجه از زمين بيرون ميآيد و در حرز و حمايت خدا باشد تا شام و در حديث ديگر منقولستكه هر كه انگشترى از عقيق بسازد و در نگين آن نقش كند مُحَمَّدٍ وَعَلِىٌ وَلِىُ اللّهِ خدا او را مرگ بد نگاهدارد و نميرد مگر بر دين حق .




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند

.متشگرم از خداوند ارزوی توفیق برایتان دارم






آمار مطالب

:: کل مطالب : 633
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :

RSS

Powered By
loxblog.Com